باورنکردنی:کاپیتان متعصب پرسپولیس درگذشتهادی نوروزی کاپیتان پرسپولیس بر اثر ایست قلبی درگذشت. |
|
بیل گیتس | |
---|---|
گیتس در ۲۰۱۴
|
|
زادروز | ۲۸ اکتبر ۱۹۵۵ (۵۹ سال) سیاتل، واشنگتن |
درگذشت | نامعلوم |
محل زندگی | مدینا، واشینگتن |
ملیت | آمریکایی |
از دانشگاه | دانشگاه هاروارد |
سالهای فعالیت | ۱۹۷۵-تاکنون |
نقشهای برجسته | رئیس مایکروسافت (غیر اجرایی)، همکاری چرخی بنیاد بیل و ملیندا گیتس، مدیر برکشایر هاتاوی، مدیر ارشد اجرایی شرکت سرمایهگذاری آبشار |
دستمزد | درهر ثانیه 250دلار درهر روز 20میلیون دلار در هر سال 7\8 میلیارد دلار دستمزد دارد. |
عضو هیئت | برکشایر هاتاوی |
مذهب | کلیسای کاتولیک |
همسر | ملیندا گیتس |
فرزندان | جنیفر روری فوبی |
والدین | ویلیام اچ گیتس مری ماکسول گیتس |
|
|
امضا | |
وبگاه | |
وبگاه رسمی |
ویلیام هنری «بیل» گیتس سوم (به انگلیسی: William Henry "Bill" Gates III) سرشناس به بیل گیتس در ۲۸ اکتبر ۱۹۵۵ میلادی در سیاتل، مرکز ایالت واشنگتن آمریکا زاده شد. او و پل آلن شرکت مایکروسافت
را پایه ریزی نمودند. گیتس بهعنوان مدیر عامل و مدیر معماری نرمافزار در
شرکت مایکروسافت فعّالیّت کردهاست و هم اکنون رئیس هیئت مدیره این شرکت
است و دارای بیشترین سهام (معادل ۸٪) میباشد.
در آخرین رتبهبندی انجام شده توسط مجله فوربس بیل گیتس با دارایی خالص ۷۷٫۲ میلیارد دلار، ثروتمندترین فرد جهان بهشمار میآید. وی نخستین بار در سال ۱۹۹۴ در رتبه نخست از فهرست ثروتمندترین افراد جهان قرار گرفت و برای ۱۵ سال پیاپی در صدر این فهرست قرار داشت، سپس در سال ۲۰۱۰ بازرگان مکزیکی؛ کارلوس اسلیم جای او را گرفت.[۱] سال ۲۰۱۴ پس از ۴ سال که گیتس رتبه دوم را به خود اختصاص میداد، در حالیکه بتازگی از ریاست هیئت مدیره مایکروسافت کنارهگیری کرده بود، بار دیگر از سوی مجله اقتصادی فوربز بهعنوان ثروتمندترین فرد جهان انتخاب گردید. در مجموع، ثروت خانواده گیتس بعد از خانواده والتون؛ وارثان شرکت والمارت و فرزندان بنیانگذارش؛ سام والتون، در رتبه دوم قرار دارد.
بیل گیتس در دنیا بهعنوان بنیانگذار تحول در رایانههای شخصی مشهور است. نحوه تجارت بیل گیتس به دلیل اینکه قدرت رقابت را از رقیبان سلب کرده، همواره مورد انتقاد بودهاست و در زمانهایی نیز از او به این دلیل شکایت شدهاست. گیتس همواره تلاشهای خیرخواهانه متعددی را نیز تعقیب کردهاست و در این راستا بنیاد بیل و ملیندا گیتس را در سال ۲۰۰۰ تأسیس کرد.
بیل گیتس در ۲۸ اکتبر سال ۱۹۵۵ زاده شد و در کنار دو خواهرش در سیاتل رشد کرد. گیتس در خانوادهای به دنیا آمد که از تاریخی غنی در تجارت و سیاست و خدمات اجتماعی سرشار بود. پدرش ویلیام هنری گیتس دوم وکیل دادگستری و یکی از سرشناسان شهر سیاتل بود و مادر او آموزگار مدرسه و یکی از اعضای هیأت مدیرهٔ یونایتد وی اینترنشنال (United Way International) بود که در امور خیره نیز فعالیت داشت.
گیتس در مدرسهٔ لیک ساید شروع به تحصیل کرد. سپس به علاقه خود به نرمافزار پی برد و برنامهنویسی را در سن ۱۳ سالگی شروع کرد.
در همین جا بود که هستهٔ اولیهٔ مایکروسافت شکل گرفت. در بهار سال ۱۹۶۸ میلادی مدرسه تصمیم گرفت که دانش آموزان را با پدیدهای جدید که به تازگی در دنیا شکل گرفتهبود یعنی کامپیوتر آشنا کند. کامپیوترها هنوز بزرگتر و گرانتر از آن بودند که مدرسه بتواند خریداری کند. به همین منظور مدرسه صندوقی را برپا کرد و اعلام کرد که برای اجارهٔ یک سال کامپیوتر PDP-10 ساخت شرکت DEC، کمک کنید. پول زیادی بیشتر از هزینهٔ اجاره یک سال جمعشد. اما مدرسه، جذابیت این غول الکترونیکی را برای شاگردان دست کم گرفته بود. این شاگردان، بیل گیتس، پل آلن که دو سال از گیتس بزرگتر بود و چند تای دیگر از دوستان بودند که همگی در حال حاضر از برنامهنویسان ارشد مایکروسافت هستند.
در سال ۱۹۷۳ گیتس وارد دانشگاه هاروارد شد و با استیو بالمر آشنا شد. در هاروارد گیتس نسخهای از زبان برنامهنویسی بیسیک را برای اولین میکروکامپیوتر نوشت.
در سال دوم دانشگاه را رها کرد تا تمام انرژی خود را صرف مایکروسافت کند. شرکتی که او در سال ۱۹۷۵ با دوست دوران کودکی خود پل آلن آغاز کردهبود بر این باور استوار بود که کامپیوتر به وسیلهای ارزشمند بر روی هر میزی و در هر خانهای تبدیل خواهد شد. آنها شروع به ساخت نرمافزار برای کامپیوترهای خانگی کردند. افق دید گیتس برای محاسبات شخصی محور موفقیتهای شرکت مایکروسافت شد.
با مدیریت بیل گیتس، مأموریت گیتس برای گسترش نرمافزار و آسانتر شدن آن و کم هزینهتر و دلپذیر شدن آن برای استفاده کنندگان کامپیوتر به پیشرفت خود ادامه داد. کمپانی به اهداف بلند مدت میاندیشید و در سال ۲۰۰۵ نزدیک به ۶٫۲ میلیارد دلار برای تحقیق و توسعه، سرمایهگذاری کردهاست.
در سال ۱۹۹۹، گیتس کتاب «Business @ the Speed of Thought» را نوشت، کتابی که نشان میدهد کامپیوتر چگونه میتواند در تجارت و کسب و کار مشکلات کاربران را حل کند. این کتاب به ۲۵ زبان ترجمه شدهاست و در بیش از ۶۰ کشور موجود میباشد. این کتاب در لیست پرفروشترین کتابها در روزنامهٔ نیویورک تایمز، یو اس ای تودی، وال استریت ژورنال و فروشگاه اینترنتی آمازون قرار گرفت. کتاب پیشین گیتس به نام «The Road Ahead» که در سال ۱۹۹۵ مننتشر شده بود برای ۷ هفته متوالی حائز رتبهٔ اول در روزنامه نیویورک تایمز شد.
گیتس در سال ۲۰۰۰ پس از ۲۵ سال، از مدیرعاملی مایکروسافت کنارهگیری کرد و جای خود را به استیو بالمر داد، ولی همچنان بهعنوان مدیر ارشد اجرایی و رییس هیئت مدیره این شرکت، به فعالیت خود ادامه داد. وی از سال ۱۹۷۵ تا ۲۰۱۴ ریاست هیئت مدیره مایکروسافت را برعهده داشت و پس از ۳۹ سال جان دبلیو. تامسون بجای گیتس منصوب گردید.
بیل گیتس در ژانویه ۱۹۹۴ میلادی با ملیندا فرنچ از کارمندان مایکروسافت ازدواج کرد. ملیندا اهل دالاس در ایالت تگزاس آمریکا است. این زوج دارای سه فرزند به نامهای جنیفر کاترین گیتس (۱۹۹۶ میلادی)، روری جان گیتس (۱۹۹۹ میلادی) و فوب ادل گیتس (۲۰۰۲ میلادی) هستند.
خانه بیل گیتس یکی از مدرنترین و گرانترین خانههای جهان بوده که در کنار تپه میباشد و منظرهای رو به دریاچه واشنگتن در مدینا واقع در واشنگتن دارد. بر طبق برآورد مجموعه خانه و زمینش معادل ۱۲۵ میلیون دلار ارزش دارد و مالیات آن در حدود ۱ میلیون دلار در سال میباشد. همچنین در بین داراییهای بیل گیتس، مجموعهای از نوشتههای لئوناردو داوینچی موجود میباشد که او در سال ۲۰۰۴ به مبلغ ۳۰٫۸ میلیون دلار در یک حراجی خریداری کردهاست.
آدرس ایمیل بیل گیتس بطور گستردهای در دنیا پخش شدهاست و در حدود ۴ میلیون ایمیل در سال ۲۰۰۴ دریافت کردهاست که بیشتر آنها اسپم میباشند. به گفته او در بین ایمیلهای دریافتی تعداد زیادی مربوط به پیشنهادهایی برای پولدار شدن میباشد که اگر آزاردهنده نباشند حداقل خندهدار است.
گیتس تمام منافع حاصل از دو کتاب خود را به موسسات غیر انتفاعی که استفاده از تکنولوژی در آموزش و افزایش مهارتها را حمایت میکردند اختصاص دادهاست. بشر دوستی در نزد گیتس از اهمیت بالایی برخوردار است. او و همسرش ملیندا، موسسه خیریهای را با سرمایه ۲۸٫۸ میلیارد دلار ایجاد کردند تا فعالیتهای بشردوستانه را در زمینههای بهداشت جهانی و آموزش حمایت کنند با این امید که در قرن بیست و یکم تمام مردم دنیا به آموزش و بهداشت دسترسی داشته باشند. این موسسه مبلغ ۳٫۶ میلیارد دلار به بهداشت جهانی، ۲ میلیارد دلار به توسعه آموزش درمناطقی که سطح درآمد مردم پایین میباشد اهدا کرده است که در آمریکا و کانادا به صورت اهدا کامپیوتر و دسترسی به اینترنت برای همگان در کتابخانههای عمومی بوده است.
شرکت مایکروسافت درآمدی معادل ۳۹٫۷۹ میلیارد دلار در پایان سال مالی ۲۰۰۵ داشتهاست و در حدود ۶۱ هزار نفر کارمند در بیشتر از ۱۰۲ کشور جهان دارد. در پانزدهم جون سال ۲۰۰۶ شرکت مایکروسافت اعلام کرد که در ماه ژوئیه ۲۰۰۸ بیل گیتس از کار روزمره شرکت به منظور صرف زمان بیشتر در کار سلامت جهانی و آموزش در بنیاد بیل و ملیندا گیتس کنار خواهد رفت. بعد از ماه ژوئیه ۲۰۰۸ بیل دوباره بهعنوان مدیر شرکت مایکروسافت و مشاور پروژههای توسعه کلیدی مایکروسافت باز خواهد گشت. دو سال فرصت لازم برای جابجایی تضمینی بر جابجایی آرام و با برنامهای در وظایف روزانه بیل گیتس خواهد بود. در ماه جون ۲۰۰۶، ری اوزی در شغل سابق گیتس بهعنوان مدیر طراح نرمافزار برگزیده شد و در کنار گیتس مشغول به کار در زمینه معماری تکنیکی و مسئول محصولات حذف شده شد. کرگ موندی بهعنوان مدیر تحقیقات و مسئول برنامه ریزی در شرکت مایکروسافت برگزیده شد و در کنار بیل گیتس کار میکند.
بیل گیتس در ترکیبیات و علوم کامپیوتر نظری کار کرده است و چنانچه در ریاضیات بود ممکن بود محقق سرشناسی در ترکیبیات و علوم کامپیوتر نظری شود. به گفتهٔ لایوش (Lajos) مقاله زیر نوشته منسوب به بیل گیتس است که در آن نا مساوی ای اثبات شده و هنوز تنها کار در آن زمینه (برای مرتبسازی پنکیک) است. بیل گیتس و پاپادیمیتریو کرانهای بالا و پایین مورد نظر را در حدی بهبود بخشیدهاند که در حال حاضر هم بهترین کرانها هستند:[۲][۳][۴]
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به بیل گیتس در ویکیگفتاورد موجود است. |
ما همیشه درباره اتفاقاتی که در دو سال آینده رخ خواهد داد، اغراق میکنیم، اما آنچه که در ۱۰ سال آینده رخ خواهد داد را خیلی کم تخمین میزنیم. هرگز اجازه ندهید که رکود و سکون به سراغتان بیاید.[۵]
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ بیل گیتس موجود است. |
|
|
|
|
اطلاعات کلی | |
---|---|
کشور | ایران |
استان | گیلان |
شهرستان | رودبار |
بخش | بخش رحمتآباد و بلوکات |
دهستان | رحمت آباد |
مردم | |
جمعیت | ۱۹۴ نفر |
فیشم، روستایی از توابع بخش رحمتآباد و بلوکات شهرستان رودبار در استان گیلان ایران است.
این روستا در دهستان رحمت آباد قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۹۴ نفر (۶۱خانوار) بودهاست.
|
این یک مقالهٔ خرد پیرامون یک روستا است. با گسترش آن به ویکیپدیا کمک کنید. |
سلسلهٔ صفویان ایران صفویه |
|||||
پادشاهی | |||||
|
|||||
|
|||||
پهناوری پادشاهی صفویان در بازههای زمانی گوناگون | |||||
ممالک ایران سال ۱۷۲۹ میلادی | |||||
پایتخت | تبریز | ||||
پایتخت تغییر یافته | قزوین و اصفهان | ||||
زبان(ها) | فارسی (زبان رسمی) ترکی آذربایجانی |
||||
دین | اسلام تشیع | ||||
ساختار سیاسی | پادشاهی | ||||
شاه | شاه اسماعیل صفوی | ||||
شاه تهماسب یکم | |||||
شاه عباس بزرگ | |||||
شاه سلطان حسین | |||||
تاریخچه | |||||
- تأسیس | ۹۰۷ | ||||
- انقراض | ۱۱۳۵ |
صفویان دودمانی ایرانی[۱] و شیعه بودند که در سالهای ۸۸۰ تا ۱۱۰۱ هجری خورشیدی (برابر ۱۱۳۵–۹۰۷ قمری و ۱۷۲۲–۱۵۰۱ میلادی)[۲] بر ایران فرمانروایی کردند. بنیانگذار دودمان پادشاهی صفوی، شاه اسماعیل یکم است که در سال ۸۸۰ خورشیدی در تبریز تاجگذاری کرد و آخرین پادشاه صفوی، شاه سلطان حسین است که در سال ۱۱۰۱ خورشیدی از افغانها شکست خورد و سلسلهٔ صفویان برافتاد.[۳][۴]
دوره صفویه از مهمترین دوران تاریخی ایران به شمار میآید، چرا که با گذشت نهصد سال پس از نابودی شاهنشاهی ساسانیان؛ یک فرمانروایی پادشاهی متمرکز ایرانی توانست بر سراسر ایران آن روزگار فرمانروایی نماید. بعد از اسلام، چندین پادشاهی ایرانی مانند صفاریان، سامانیان، طاهریان، زیاریان، آل بویه و سربداران روی کار آمدند، لیکن هیچکدام نتوانستند تمام ایران را زیر پوشش خود قرار دهند و میان مردم ایران یکپارچگی پدید آورند.[۵]این دوره یکی از سه مرحله دوران طلایی اسلام و دوره اوج تمدن اسلامی است.[۶]
صفویان، آیین شیعه را دین رسمی ایران قرار دادند و آن را به عنوان عامل همبستگی ملّی ایرانیان برگزیدند. شیوه فرمانروایی صفوی تمرکزگرا و نیروی مطلقه (در دست شاه) بود. پس از ساختن پادشاهی صفویه، ایران اهمیتی بیشتر پیدا کرده و از ثبات و یکپارچگی برخوردار گردیده و در زمینهٔ جهانی نامآور شد.[۷] در این دوره روابط ایران و کشورهای اروپایی به دلیل دشمنی امپراتوری عثمانی با صفویان و نیز جریانهای بازرگانی، (به ویژه داد و ستد ابریشم از ایران) گسترش فراوانی یافت. در دوره صفوی (به ویژه نیمه نخست آن)، جنگهای بسیاری میان ایران با امپراتوری عثمانی در غرب و با ازبکها در شرق کشور رخ داد که علت این جنگها جریانهای زمینی و دینی بود.[۸]
ایران در دوره صفوی در زمینه مسائل نظامی، فقه شیعه، و هنر (معماری، خوشنویسی، و نقاشی) پیشرفت شایانی نمود. از سرداران جنگی نامدار این دوره میتوان قرچقای خان، اللهوردی خان گرجی، و امام قلی خان را نام برد که هر سه از سرداران شاه عباس بزرگ بودند. از فقیهان و دانشمندان نامی در این دوره میرداماد، فیض کاشانی، شیخ بهایی، ملاصدرا، و علامه مجلسی نامور هستند. هنرمندان نامدار این دوره نیز رضا عباسی، علیرضا عباسی، میرعماد، و آقامیرک هستند.[۹]از شاعران بزرگ و نامدار این دوره میتوان به وحشی بافقی، صائب تبریزی، محتشم کاشانی و میر رضی آرتیمانی اشاره کرد[۱۰][۱۱][۱۲][۱۳] صفویان همواره بزرگترین سد در برابر ترکان عثمانی بودند و اندیشهٔ بازپسگیری مرزهای هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان را داشتند. صفویان در جنگهای خود با عثمانیها همواره با نام ایران میجنگیدند. ترکان عثمانی تا پیش از بیرون رانده شدنشان به دست شاه عباس بزرگ، آذربایجان و قفقاز را به اشغال درآورده و از مردمان این سامان کشتار فراوانی کردند. صفویان فرهنگ، هنر، موسیقی، معماری ایرانی و ادبیات پارسی را گسترش میدادند و سرانجام شاه عباس پایتخت خود را به اصفهان جابجا کرد.[۱۴]
از جنبههای ویژهٔ خاندان صفویه در دوران پس از اسلام ایران، رسیدن اصل و نسب و تبار آنها به صوفیان میباشد. این جنبهٔ تمایز پادشاهی صفویه سبب مقایسه آنها با پادشاهی پیش از اسلام ساسانی میشود، دودمانی که پایهگذاران آن از ردهٔ موبدان زرتشتی بودند و دین زرتشتی را به عنوان دین رسمی کشور اعلام کردند. همچنین این نکته باید گفته شود که نیاکان صوفی خاندان صفویه اصالتاً شیعه نبودند بلکه آنها پیرو گروه شافعی[۱۵] اهل سنت[۱۶][۱۷][۱۸] بودند. تغییر آیین گروه صوفیان خاندان صفوی به گروهی نظامی - سیاسی شیعهگرا در زمان نوهٔ شیخ صفیالدین اردبیلی، یعنی خواجه علی آغاز شد.[۱۵]
شاهان دودمان صفویه در زمان به شاهی رسیدنشان به زبان ترکی آذربایجانی سخن میگفتند (به جز شاه اسماعیل یکم که از بدو تولد دوزبانه بود و به هر دو زبان فارسی و ترکی آذربایجانی سخن میگفت و شعر میسرود)[۱۹] اما نیاکان آنها در اصل ترکیبی از نژادهای کرد،[۲۰] آذری،[۲۱] گرجی[۲۲] و یونانی[۲۳] بودند. همچنین این شاهان ادعای سیادت نیز میکردند[۲۴] و اینکه از تبار پیامبر اسلام هستند ولی با این وجود بسیاری از پژوهشگران در مورد درست بودن این گفته شک دارند.[۲۵]
احسان یارشاطر در مورد زبان مادری صفویان مینویسند: "خاندان صفوی در اصل ایرانی زبان بودند- چنانچه از دوبیتیهای شیخ صفیالدین، نیای بزرگ آنها برمیآید - ترکیزه شدند و زبان ترکی را به عنوان زبان مادری خود پذیرفتند"[۲۶]
بر اساس گفتهٔ راجر سیوری یکی از پژوهشگران جریانهای دورهٔ صفویه:
براساس نوشتارهای موجود در زمان اکنون، شکی در این نیست که خاندان صفویه به طور قطع دارای ریشهٔ ایرانی است نه ریشهٔ ترکی که گاهی بدان خوانده میشود. این احتمال وجود دارد که اصلیت این خاندان از کردستان ایران آمده باشد که بعدها به آذربایجان کوچ کردهاند. جایی که آنها زبان ترکی آذربایجانی را از ترکزبانان آنجا فراگرفته و سرانجام در سدهٔ یازدهم میلادی در شهر اردبیل جای گزیدهاند.[۲۷]
همچنین بر اساس سخنان ولادیمیر مینورسکی، خاورشناس روسی:
از ۹۷۰ تا ۱۵۱۰ میلادی، آذربایجان به پناهگاه اصلی و مرکزی برای یکپارچگی صفویان تبدیل گشت، کسانی که از بومیان اردبیل بودند و اصالتاً به یکی از گویشهای محلی زبانهای ایرانی سخن میگفتند.[۲۸]
کهنترین اثر نوشته دربارهٔ تبارنامه خاندان صفوی و نیز تنها نوشتهای در این باره که به پیش از سال ۱۵۰۱ میلادی باز میگردد کتابی با نام صفوه الصفا میباشد[۲۰] و توسط ابن بزاز اردبیلی نوشته شدهاست، که خود ایشان از مریدان شیخ صدرالدین اردبیلی پسر شیخ صفیالدین اردبیلی بودهاست. بر اساس نوشتهٔ ابن بزاز '«شیخ صفیالدین از نوادگان یک نجیبزاده کرد به نام فیروزشاه زرینکلاه میباشد.»[۲۹] نیاکان پدری خاندان صفوی بر اساس کهنترین ویرایش خطی کتاب صفوه الصفا به شرح زیر است:
شیخ صفیالدین ابوالفتح اسحق بن شیخ امینالدین جبراییل بن قطبالدین بن صالح بن محمدالحافظ بن عوض بن فیروزشاه زرینکلاه.[۲۹]
شاهان صفوی برای هر چه بیشتر مشروعیت بخشیدن به پادشاهیشان در جهان شیعه، خودشان را از تبار محمد پیامبر اسلام برمیشمردند[۲۰] و برای همین نوشتههای ابن بزاز را دستکاری کرده[۳۰] و نشانههای اصالت کردی در خاندان صفوی را تاریک و گنگ ساختند.[۲۰]
به نظر میرسد امروزه میان پژوهشگران و تاریخدانان دودمان صفویه این همرایی وجود دارد که اصالت خاندان صفوی به کردستان باز میگردد[۳۱] که در سدهٔ یازدهم میلادی به آذربایجان کوچ کرده و در اردبیل جای گزیدهاند.[۲۹] از این رو امروزه بیشتر پژوهشگران بر اساس اصالت شیخ صفیالدین اردبیلی، خاندان صفوی را از تبار کردها میدانند و به همین روی، صفویان اصالتاً یک خاندان ایرانیزبان به شمار میرود.[۳۲][۲۰][۲۹][۳۳][۳۴][۳۵][۳۶][۳۷][۳۸][۳۹][۴۰][۴۱][۴۲][۴۳][۴۴] از سویی دیگر شیخ صفیالدین خود یک سنی شافعی بود، آیینی که امروزه بیشتر مردم کرد از آن پیروی میکنند.[۴۵]
زبان آذری با شیوه اردبیلی زبان مادری نیای بزرگ صفویان، شیخ صفیالدین اردبیلی بوده است[۴۶][۴۷] و اشعاری بدین زبان در در کتاب صفوةالصفا و سلسلةالنسب سرودهاست.[۴۸][۴۹] شیخ صفیالدین اردبیلی همچنین به "پیر آذری"[۵۰] شهرت داشته است. پدر شیح صفیالدین اردبیلی، شیخ امینالدین جبرائیل اردبیلی (۶۵۰–۷۳۵ه. ق) و اجداد وی در حدود سه سده[۵۱] در قریه کلخوران اردبیل به شغل زراعت مشغول بودهاند.[۵۲] نوه شیخ صفیالدین اردبیلی و پسر شیخ صدرالدین موسی، خواجه علی سیاهپوش در هنگام مواجهه با تیمور گورکانی در حوالی جیحون موطن خود را اردبیل معرفی کرد.[۵۳] مادر شاه اسماعیل از خاندان ترک (دختر حسن بیگ) بوده[۵۴] و شاه اسماعیل، بنیانگذار امپراتوری صفویان در اصل از ترکزبانان اردبیل[۵۵] بوده و دیوان خطائی، اثر ادبی وی که به زبان ترکی آذربایجانی نوشته شده، از مهمترین آثار ادبی این زبان بحساب میآید.
تامارا سون در کتاب خلاصه تاریخ اسلام در مورد ریشه صفویان عقیده دارد که صفویان دارای ریشه ترک آذربایجانی هستند[۵۶] این دیدگاه همچنین توسط نیکی کدی در کتاب «زنان در خاورمیانه: گذشته و حال» تأکید شده است.[۵۷]
بر اساس دیدگاه پروفسور ریچارد فرای، یکی از ایرانشناسان برجستهٔ دانشگاه هاروارد در دانشنامهٔ ایرانیکا:[۲۱]
ترکزبانان آذربایجان در اصل از نوادگان مردمان ایرانیزبان گذشته بودهاند، که هنوز هم گونههای چندی از این زبانها در بخش یافت میشوند. کوچ گستردهٔ ترکان آغوز در سدههای ۱۱ و ۱۲ میلادی نه تنها آذربایجان بلکه آناتولی را هم ترکزبان کردهاست. این ترکزبانان آذربایجان بودهاند که پادشاهی صفویه را درست کردهاند.
همچنین چندی دیگر از پژوهشگران نیز بر آذری بودن صفویان پای فشردهاند.[۵۸][۵۹]
تاریخ ایران | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
دوران باستان | |||||||
نیا-ایلامی ۳۲۰۰–۲۷۰۰ پ.م. | |||||||
عیلام ۲۷۰۰–۵۳۹ پ.م. | |||||||
منائیان ۸۵۰–۶۱۶ پ.م. | |||||||
شاهنشاهی | |||||||
ماد ۶۷۸–۵۵۰ پ.م. | |||||||
(سکاها ۶۵۲–۶۲۵ پ.م.) | |||||||
هخامنشیان ۵۵۰–۳۳۰ پ.م. | |||||||
سلوکیان ۳۱۲–۶۳ پ.م. | |||||||
اشکانیان ۲۴۷ پ.م.–۲۲۴ پس از میلاد | |||||||
ساسانیان ۲۲۴–۶۵۱ | |||||||
سدههای میانه | |||||||
خلفای ثلاثه ۶۵۱–۶۵۶ | |||||||
امامان معصوم ۶۵۶–۶۶۱ | |||||||
امویان ۶۶۱–۷۵۰ | |||||||
خلافت عباسیان ۷۵۰–۱۲۵۸ | |||||||
زیاریان ۹۲۸–۱۰۴۳ |
صفاریان ۸۶۷–۱۰۰۲ |
||||||
آل بویه ۹۳۴–۱۰۵۵ |
سامانیان ۸۷۵–۹۹۹ |
||||||
غزنویان ۹۶۳–۱۱۸۶ | |||||||
سلجوقیان ۱۰۳۷–۱۱۹۴ | |||||||
خوارزمشاهیان ۱۰۷۷–۱۲۳۱ | |||||||
ایلخانان ۱۲۵۶–۱۳۳۵ | |||||||
چوپانیان ۱۳۳۵–۱۳۵۷ |
مظفریان ۱۳۳۵–۱۳۹۳ |
||||||
جلایریان ۱۳۳۶–۱۴۳۲ |
سربداران ۱۳۳۷–۱۳۷۶ |
||||||
تیموریان ۱۳۷۰–۱۴۰۵ | |||||||
قراقویونلو ۱۴۰۶–۱۴۶۸ |
تیموریان ۱۴۰۵–۱۵۰۷ |
||||||
آققویونلو ۱۴۶۸–۱۵۰۸ |
|||||||
معاصر اولیه | |||||||
صفویان ۱۵۰۱–۱۷۳۶ | |||||||
افشاریان ۱۷۳۶–۱۷۵۰ | |||||||
زندیان ۱۷۵۰–۱۷۹۴ |
افشاریان ۱۷۵۰–۱۷۹۶ |
||||||
قاجاریان ۱۷۹۶–۱۹۲۵ | |||||||
معاصر | |||||||
خاندان پهلوی ۱۹۲۵–۱۹۷۹ | |||||||
دولت موقت ایران ۱۹۷۹–۱۹۸۰ | |||||||
جمهوری اسلامی ۱۹۸۰–امروز | |||||||
شیعیان در ایران همیشه در اقلیت و فشار بودند تا اینکه پس از یورش مغولان و فروپاشی پادشاهی کهن و پرنفوذ عباسی که حکم خلیفه مسلمانان را داشت، جانی تازه گرفتند. پس از یورش مغول، چند فرمانروایی شیعهمذهب مانند سربداران و قرهقویونلوها در ایران بر سر کار آمدند و نفوذ شیعه در ایران بیشتر شد. از سوی دیگر بیشتر اهل سنت ایران بر آیین شافعی و دوستدار اهل بیت بودند.[۴]
شیخ صفیالدین اردبیلی، نیای بزرگ صفویان، هشتمین نسل از تبار فیروزشاه زرینکلاه بود. فیروزشاه از بومیان ایرانی و کردتبار[۶۰] و یا آذری تبار[۶۱] بود.[۶۲] که در سرزمین مغان ساکن بود. زبان مادری شیخ صفیالدین به عقیده بسیاری تاریخنویسان ایرانی مانند احمد کسروی زبان آذری بوده است؛[۶۳][۶۴][۶۵][۶۶][۶۷]و اشعاری بدین زبان در در کتاب صفوةالصفا و سلسلةالنسب سرودهاست. همچنین برخی اعتقاد دارند که زبان مادری وی زبان تاتی بوده است.[۶۸] زبان تاتی یکی از زبانهای ایرانی و زبان بومی آذربایجان بودهاست.
دودمان پادشاهی صفویه به وسیله شاه اسماعیل یکم با تکیه بر پیروان طریقت تصوف علوی درست شد. این پیروان که بیشتر از ایلهای آناتولی بودند و بعدها به قزلباشها نامور شدند بر سر باورهای خود سالها به هواداری از آققویونلوها و قراقویونلوها درگیر جنگهای پیاپی با دولت عثمانی بودند. اسماعیل جوان، نوه شیخ جنید، پسر شیخ صفیالدین و نوه اوزونحسن آق قویونلو زیر آموزش بزرگان قزلباش پرورش یافت و رهبر دینی آنان به شمار میآمد.[۴]
هواداران اصلی صفویان، گروههای عشایری ترکمن بودند قزلباش، «سرسرخ»، خوانده میشوند، به دلیل سربند سرخی که گفته میشود آنها از دوران حیدر به کار میبردند. دوازده تَرَک کلاهشان نمایانگر وفاداریشان به حکمران صفوی و دوازده امام شیعه بود. این جنگجویان شبه قبیلهای ترک تبار با وجود نام مشترکشان ادعا نمیکردند تیره مشترکی دارند. هر یک وابستگی دودمانی خود را حفظ کردند و همچنان دودمانهای گوناگون رقیب سرسخت دیگری بودند. مهمترین دودمانهای قزلباش که پشتیبان نهضت صفوی بودند عبارتند از شاملو، استاجلو، تکلو، روملو و ذوالقدر که همگی مهاجر از سوریه و آناتولی بودند. هر دودمان به بخش گوناگونی از ایران مهاجرت کرد و رهبرانشان پس از این که صفویان آن منطقه را فتح کردند به حکومت آن منطقه منصوب شدند؛ بنابراین استاجلوها در آذربایجان و بخشی در عراق عجم و کرمان اقامت کردند؛ قهرمانلو در شیروان؛ شاملو در خراسان اقامت کردند و تکلو اصفهان، همدان و بخشهایی از عراق عجم را گرفت؛ فارس در دست ذوالقدر بود، افشار کهگیلویه و خوزستان را داشت و بغداد در چنگ ماوشلو قبیلهای کوچکتر و منشعب از آق قویونلو بود. روابط قزلباش با شاه رابطهای اسرارآمیز از نوع مرشد و مریدی صوفیانه بود. آنان نخبگان نظامی این حکومت نوپا بودند و نگهبانی و قورچی شاه را میکردند. آنان که شدیداً به رهبرشان وفادار و به شکست ناپذیری خود مطمئن بودند اغلب خود را درگیر نبردهای بی اسلحه میکردند. آنان همچنین مراسمی چون آدمخواری، مجالس میگساری وحشیانه داشتند. جنید در میان این عشایر عمدتاً ترکمن هوادارنی جمع کرد، برای عملیات نظامی تمرینشان داد، و علیه مردم قفقاز، ارامنه، گرجیها و چرکسها از آنها استفاده کرد. آن تازشها صفویان را با شروانشاهان دچار منازعه کرد، که در جریان آن جنید و پسرش حیدر کشته شدند. جنید که قدرت مادی لازم را برای مقابله با نیرومندترین سلسله آن زمان یعنی آق قویونلو نداشت، با آنان متحد شد و پیوندهایش را با ازدواج با دختر اوزون حسن، فرمانروای مقتدر آنها مستحکمتر کرد.[۶۹]
ساخت و نیرو گرفتن دودمان صفوی نتیجه حدود ۲۰۰ سال تبلیغات فرهنگی صوفیان صفوی بود. اگر به این نکته دقت شود که شاه اسماعیل در زمان تاجگذاری در تبریز تنها ۱۴ سال داشت، ارزش این گذشتهٔ فرهنگی بیشتر نمایان میگردد. پس از یورش مغول و فروپاشی خلافت عباسی در بغداد محور اصلی نمایش یک آیین و گرایش رسمی از اسلام از میان رفت و آیین شیعه جان تازهای گرفت. به این ترتیب از میان رفتن دستگاه خلافت رسمی در کنار عواملی چون نابسامانی ناشی از حمله مغولان و گرایش به درونگرایی مردم و آسانگیری دینی مغولان موجب رونق فراوان گروههای گوناگون از جمله شاخههای گوناگون تصوف شد.[۴]
پیروان شیخ صفیالدین نیز به راستی نمایندهٔ گروه ویژهای از تصوف بر پایهٔ آیین شیعه دوازده امامی بودند (هر چند در مورد اینکه شخص شیخ صفیالدین، شیعه بودهاست، تردیدهایی وجود دارد). باور قزلباشان به این گروه از تصوف تا پیش از پادشاهی شاه عباس بزرگ مهمترین عامل نیرومندی صفویه بود. قزلباشان تا پیش از جنگ چالدران گونهای نیروی خداگونه برای شاه اسماعیل یکم قایل بودند[۴] که با شکست در جنگ این باور آنها رو به سستی نهاد.
سرنگونی امپراطوری و دودمان صفویه عمدتاً برگرفته از اوضاع نا بسامان اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در پایان دوران این دودمان به ویژه زمان زمامداری شاه سلطان حسین، واپسین پادشاه این امپراطوری میباشد. عوامل متعددی در فروپاشی نظام پادشاهی صفویه نقش داشته است، این عوامل عبارتند از:[۷۰][۷۱]
به باور عبدالحسین نوایی، دودمان صفویه توانست از ایران دوباره «ملت-دولت» مستقل، خودمحور، نیرومند و مورد احترام بسازد که مرزهای آن در زمان پادشاهی شاه عباس بزرگ برابر مرزهای ساسانیان بود. پادشاهی صفوی پیشروی دولت ایران به چم نوین آن بود و در دورهٔ آنان شکل یک فرمانروایی متمرکز ملی و شیعی پایهگذاری شد که تا امروز پابرجاست. شاهان صفوی برای نگهداری استقلال ایران که پس از جنگهای بسیار به دست آمده بود، کوشش خود را صرف انباشتن خزانهٔ خصوصی کردند تا بتوانند هزینههای نظامی را تأمین کنند. برای همین داشتههای آنان در بخشهای گوناگون ایران گسترش یافت و فرمانروایی خانخانی و عشیرهای و دودمانهای محلی از بین رفت و فرمانروایی مرکزی با نیروی روزافزون جای آن را گرفت. چنانکه تاریخ ایران نشان داده که فرمانروایی متمرکز باعث نیرومندی و یکپارچگی کشور میشود و دولت نامتمرکز و فدرالی ناتوانی و آشفتگی ایران را در پی دارد.[۷۲]
رسیدن ایرانیان به مرزهای طبیعی خود، و در بعضی زمانها به ویژه در دورهٔ پادشاهی شاه عباس و نادر به مرزهای دوران ساسانیان، به ایران شکوه و جلال پیشین را باز داد. برای اروپا که به گونهای سخت در معرض خطر دولت عثمانی بود، بسیار گرانبها و ارزشمند شمرده میشد، به گونهای که دوراندیشان مردم در آن دیار، دولت صفوی را مایه نگهداری خویش و نعمتی برای خود میپنداشتند و به همین دلیل با پیامهای دلگرمکنندهٔ خود، پادشاهان ایران را به ادامه نبرد و ستیز با عثمانی تحریض میکردند. پس از عقبنشینی سلطان سلیمان قانونی از آذربایجان و تحمل تلفات سنگین سپاه عثمانی از سرما و برف و نبود آزوقه، فرستادهٔ ونیز در دربار عثمانی به پادشاه خود نوشت: «تا آنجا که عقل سلیم گواهی میدهد این امر جز خواست خدای بزرگ چیز دیگری نیست زیرا میخواهد که جهان مسیحیت را از ورطه نابودی پایانی رهایی بخشد (گفتهای از ترویزیانو سفیر دولت ونیزیا در دربار سلطان عثمانی)[۷۳]» و سفیر دیگری از دولتهای فرنگ که در استانبول به سر میبرد، همین مضمون را بدین گونه بیان کرد که: «میان ما و ورطه هلاک تنها ایران فاصلهاست، اگر ایران مانع نبود عثمانیان به سهولت بر ما دست مییافتند.»[۷۴][۷۵]
برخی میپندارند ساختن دولت صفوی زیانی بزرگ برای جهان اسلام بود، بدین گونه که با رسمی کردن تشیع، و ناتوان ساختن تسنن، یکپارچگی دینی سرزمینهای اسلامی را که تا آن دوران به جای مانده بود، از میان برد و آن سرزمین پهناور و یگانه جغرافیایی را از میان برید و به خطر انداخت. لازم به گفتن است، پیش از این در سدههای چهارم تا ششم هجری، دولت اسماعیلی فاطمیان در مصر فرمانروایی در برابر خلافت عباسی درست کرده بود و تا زمانی که هر دو دولت نیرومند بودند، هیچ سختی در مبارزه با صلیبیان نداشتند؛ بنابراین به طور قطع این نخستین بار نبود، که یک فرمانروایی رسمی شیعی درست میشد. دوم، نیروی دولت عثمانی و گسترش پیاپی آن بدون پشتوانه فرهنگی و اجتماعی لازم انجام میشد. به گونهای که علیرغم چند سده چیرگی بر یونان، بالکان و چند کشور دیگر اروپایی تنها چندی از مردم آن بخشها مسلمان شدند و هر چند این گفته درست است که عثمانی بر اثر مناقشههای فراوان با صفویان همواره از مرزهای شرقی خود بیمناک بود و ناگزیر بخش بزرگی از نیروی نظامی خویش را در آن بخش صرف میکرد و از پیشرفت و تمرکز نیرو در جبهههای اروپا باز میماند، اما شکستهای بزرگ عثمانی در اروپا پس از محاصره وین در سال ۱۰۶۲ خ. ۱۶۸۳ میلادی و همزمان با ناتوانی و نابودی دولت صفوی رخ میدهد. عامل اصلی شکست عثمانیان، نه پیدایش دو فرمانروایی شیعه و سنی، بلکه برتری ابزارهای نظامی اروپاییان در سدهٔ هجدهم و ناتوانی ساختارها و بنیانهای اقتصادی و اجتماعی عثمانی نسبت به کشورهای اروپاست.[۷۶]
زمانی که صفویان به قدرت رسیدند، مردم ایران بیش تر اهل تسنن بودند. شیعیان بیش تر در شهرهای مشهد، سبزوار، قم، کاشان و مناطق شمالی ایران ساکن بودند. با به قدرت رسیدن شاه اسماعیل و اعلام رسمیت تشیع، بیش تر مردم ایران به این مذهب شیعه روی آوردند و تسنن، بیش تر به مناطق مرزی تبدیل شد. از دلایل رسمی کردن مذهب تشیع به وسیله صفویان، ایجاد وحدت و یگانگی میان مردم، مشخص کردن ایران از دیگر کشورهای اسلامی و تأمین استقلال کشور بود.[۷۷]
در دوره صفوی کتابها و رسالههای متعددی به زبان فارسی ساده نوشته شد. با این اقدام، درک اصول دین و مسائل شرعی، از انحصار عربی دانان خارج شد و بسیاری از گروههای متوسط و پایین جامعه که سواد خواندن و نوشتن فارسی را داشتند هم، توانستند از این اطلاعات استفاده کنند.[۷۸]
در عصر صفوی پادشاهان به ساخت و تعمیر مسجد، مدرسه و بناهای مذهبی توجه داشتند. پادشاهان صفوی در شهرهایی مشهد و قم نیز بناهایی احداث کردند. در آن زمان بزرگان و ثروتمندان هم، مسجد و مدرسههای زیادی ساختند.[۷۹]
سوگواری برای شهدای شیعه که در زمان حکومت صفویه، رونق بسیار یافت. روضه خوانی و مداحی در ایام محرم معمول شد. دیگر فعالیتهای مذهبی رایج عبارت بودند از: شبیه خوانی، راه افتادن هیئت (دسته) با علم و کتل در معبرها، تکیهها و مسجدها، جشن گرفتن روزهای ولادت ائمه و عزاداری در ایام شهادت آنان. شاعران نیز، تحت تأثیر این جو مذهبی، موضوع اشعار خود را تغییر دادند و به ستایش و مدح ائمه و سرودن مرثیه برای آنان پرداختند. از جمله شعرهای معروف در این زمینه میتوان به اشعار محتشم کاشانی در این زمینه معروف است.[۸۰]
صفویان مردم را برای زیارت کردن تشویق میکردند. در این دوره، به دلیل جنگهای دائمی با عثمانیان، به جای زیارت اماکن متبرکهای که در عراق قرار داشت، زیارت مشهد و قم رواج یافت. در آن زمان شاه عباس اول، برای زیارت مرقد امام هشتم (ع)، مسیر اصفهان تا مشهد را پیاده طی کرد.[۸۱]
از دید تاریخ ایران کنونی، دولت صفوی دارای دو ارزش اساسی و حیاتی است: نخست، ساخت ملتی یگانه با مسئولیتی یگانه در برابر مهاجمان و دشمنان، و نیز در برابر گردنکشان و شورشیان بر فرمانروایی مرکزی؛ دوم، ساخت ملتی دارای آیینی ویژه که بدان شناخته شده و برای نگاهبانی از همان آیین، دشواریهای بزرگ را در برابر یورشهای دو دولت نیرومند خاوری و باختری تحمل نمودهاست. در این مورد، آیین رسمی شیعه دوازده امامی، همان کاری را انجام داد که اکنون جهانبینیهای سیاسی در ساخت فرمانرواییها میکنند.
به هر روی با ساخت دولت صفوی، گذشته دیربازی از گسیختگی پیوندهای ملی ایرانیان به دست فراموشی سپرده شد و بار دیگر به گفتهٔ براون، از ملت ایران «ملتی قائم بالذات، متحد، توانا و واجب الاحترام ساخت و ثغور آن را در ایام سلطنت شاه عباس یکم به حدود امپراتوری ساسانیان رسانید».[۸۲]
رشته راستین و اساسی این پیوند ملی، آیین تشیع بود، و گرنه با وضعی که در آن روزگار پیش آمده بود، هیچ چیز دیگری نمیتوانست چنین تأثیری در بازگرداندن آن پیوند و همبستگی داشته باشد، چنانکه اهل سنت ایران که در دورهٔ شاه اسماعیل یکم و شاه تهماسب یکم زیر فشارهای سختی بودند، به جای ماندن دولت عثمانی و پیوستن ایران را به خاک آن دولت آرزو میکردند. دستههایی از کردان سنی مذهب که گرایشی به فرمانبری از یک پادشاه شیعی مذهب نداشتند، بیهیچگونه مقاومتی و مخالفتی در قلمرو عثمانی به جای ماندند؛ و دست به دست گشتن برخی از سرزمینهای کردنشین میان دو دولت عثمانی و صفوی تأثیری در مذهب آنها نداشت.
البته از سوی دیگر بر ملیت ایرانی نیز پایفشاری میشد. همه مردم جایگرفته در ایران خود را هموندی (عضوی) از این کشور و ایرانی میدانستند و مردم ترک و تاجیک (نامی که در آن زمان به ایرانیان غیر ترک داده شده بود)، دوستدار پادشاهی صفویان بودند و حتی امروزه نیز مردم ایران با دوستداری از این خاندان یاد میکنند. شاه اسماعیل یکم با پایفشاری بر اهمیت ملیگرایی، پستهای دولتی را میان مردم گوناگون بخش کرده بود و با ترویج شاهنامهخوانی، دوستی به ملیت ایرانی را میان ایرانیان گسترش داده بود. چنانکه که در بیشتر ایلهای آن زمان، شعرهای حماسی شاهنامه خوانده میشد و مردم ایلهای ترک قزلباش نیز شعرهای شاهنامه را از بر داشتند. حتی شاه اسماعیل نام فرزندان خود را از نامهای ایرانی و شاهنامه برگزیده بود، مانند: تهماسب، سام، القاس، فرنگیس و...[۸۳]
سازمان حکومتی صفویان در آغاز آمیختاری از ساختار ردهبندی صوفیان و ساختار سنتی پادشاهی در ایران بود. به این روی که در بالای هرم نیرو شاه جای داشت که هم آدم نخست فرمانروایی و هم مرشد کامل بود و پس از او وکیل یا وکیل نفس نفیس همایون بود. وکیل دارای نقش وزیر اعظم (رئیس دیوانسالاری) بود و هم میانجی بین مرشد کامل و صوفیان. در ساختار نظامی ایلهای قزلباش نیز ردهبندی ایلی صوفیانه وجود داشت. اما دیوانسالاری فرمانروایی بر اساس ساختارهای کهن ایرانی کار میکرد چرا که قزلباشان از آغاز در کارهای دیوانی نقش چندانی نداشتند. نقش شاه به عنوان مرشد پس از جنگ چالدران سست شد و این کار در زمان شاه تهماسب یکم و شاه محمد خدابنده و شاه عباس ادامه یافت، به آرامی نقش باورهای صوفیان در ساختار فرمانروایی کاهش یافت به گونهای که ردهٔ وکالت به کلی از میان رفت و بسیاری از اختیارهای مقامهای صوفی به مقامهای دیوانی داده شد. کارهای عامدانه و هوشمندانه شاه تهماسب یکم و شاه عباس یکم در کاهش باورهای صوفیانه، برای کنترل کردن خودسریهای سران قزلباش در این روند نقش بسیاری داشت. در زمان شاه عباس بزرگ بینندهٔ ساخت سازمان فرمانروایی تازهای هستیم که بر اساس الگوی دیوانسالاری کهن ایرانی درست شد و تا پایان پادشاهی قاجارها تقریباً پایدار ماند.[۸۴][۴] در این ساختار فرمانروایی، شاه در نوک هرم نیرو جای دارد. فرمانهای او قانون شمرده میشود و کسی حق مخالفت با او را ندارد. وزیر اعظم بالاترین مقام اجرایی پس از شاه است و ریاست سازمان دیوانی را بر دوش دارد. وی میانجی دولتیان و شاه است. گزارشهایی که از دیوانها و سازمانها برای شاه فرستاده میشوند، نخست توسط وی خوانده میشود و در صورت خواست وی به آگاهی شاه میرسد. پس از شاه عباس یکم، از جمله کارهای مهمی که وزیر اعظم برای شاهان صفوی انجام میدادند، جلوگیری از رسیدن خبرها و گزارشهای ناراحتکننده به شاه بود. خانهٔ وزیر اعظم به طور معمول نزدیک کاخ شاه بود تا در صورت نیاز به گرفتن دیدگاه شاه در رایگیری به تندی بتواند به شاه برسد.[۸۴]
زبان رسمی دولت صفوی، زبان فارسی بود.[۸۵] شاه عباس بزرگ در زمان خود زبان فارسی را در سراسر ایران به عنوان زبان میانجی تثبیت کرد.[۸۶] صفویان، زبان فارسی را برای اداره بهتر ایران به عنوان زبان نخست کشور ایران برگزیدند و کارهای پادشاهان صفوی همچنین باعث تثبیت و تقویت بیشتر زبان فارسی در خاور اسلامی شد.[۸۷] همچنین تمام نسکهای تاریخی در دورهٔ صفوی به زبان فارسی نگاشته شدهاست.[۸۸] با وجود رسمی بودن زبان فارسی، درباریان صفویه همچون دیگر مردم ایران در دربار از زبان محلی خود (ترکی آذربایجانی) بهره میبردند. همچنین شاهعباس خود شعرهای زیبایی به ترکی سرودهاست.[۸۹] ژان شاردن جهانگرد فرانسوی هم که زمان یازده سال (۷۰–۱۶۶۴ و ۷۷–۱۶۷۱) در ایران بوده، مینویسد: ترکی زبان دربار و لشکریان است، زنان و مردان منحصراً به ترکی آذربایجانی سخن میگویند، به ویژه خانوادههای اشرافی. شوند این کار آن است که خاندان صفوی از سزرمینهای ترکزبان و جاهایی که زبان مادریشان ترکی است، برخاستهاند.[۹۰] همزمان با دوره صفویه زبان فارسی در اوج گستردگی خود قرار داشت. فارسی، زبان رسمی گورکانیان هند (همسایه خاوری ایران) بود و شاعران پارسیگوی بزرگی از آن برخاستند. در باختر ایران (آسیای صغیر) که زیر فرمان امپراتوری سنیمذهب عثمانی و رقیب راستین صفویان جای داشت نیز مورد بهره بود. بیشتر سخنوران ترک بدان آشنا بوده و غزل و شعرهای کوتاه فارسی میسرودند.[۹۱]
سازمان قضایی به دو بخش عرفی و شرعی بخش میشد. بخش عرفی دربرگیرندهٔ رسیدگی به کارهایی مانند کشتن و زد و خورد و تجاوز (کارهایی که وابسته به نگهداری نظم و امنیت و سازمان سیاسی بود) میشد و بخش شرعی دربرگیرندهٔ رسیدگی به دعاوی حقوقی و شرعی بود. ریاست بخش رسیدگی به دعاوی عرفی با مقام دیوان بیگی است و مسوولین رسیدگی به این دعاوی در شهرها نیز داروغهها هستند. ریاست نظام قضایی شرعی نیز بر عهده صدر است. صدر بالاترین مقام دینی در دولت را داراست و خود از میان علمای نامور شیعه گزینش میشود. قاضیهای شرع از میان علمای شیعه (ملاها) گزینش شده و توسط صدر گماشته میشوند. از کارهای دیگر صدر، برداشت و گماشت شیخ الاسلامها در شهرها و رسیدگی به کارهای موقوفات در همهٔ کشور است.[۸۴]
قاضیهای گماشته از سوی صدر یا قاضیهای شرع، متصدیان ثبت رسمی اسناد هم شمرده میشوند و اسناد داد و ستد و خرید و فروش و دارایی مردم تنها با ممهور شدن به مهر آنها رسمیت مییابند. عدم وجود مرز دقیق میان کارهای شرعی و عرفی هر از گاهی موجب ناکارآمدیهایی در سازمان قضایی میشد و این مشکل تا زمان به شاهی رسیدن رضاخان همواره در ایران وجود داشت. از سختیهای دیگر این سازمان قضایی این بود که هر شخصی میتوانست در صورت نیاز به هر کدام از قاضیها (گاه بیش از یک قاضی) که دلخواه او بود، مراجعه نماید.[۸۴]
کشور ایران از زمان شاه عباس به پنج سرزمین، یخش شده بود و هر کدام از آن سرزمینها را نیز به بخشهای کوچکتر (تا ۲۵ سرزمین بخش کرده بودند). خان بالاترین مقامی بود که از طرف شاه برای اداره یک سرزمین گماشته میشد و تنها زیر نظر شاه انجام کار کرده و تنها به او پاسخگو بود. سرزمین زیر فرمان یک خان، خود به چند بخش تقسیم میشد که اداره آنها را افرادی که دارای سمت سلطان بودند، به دوش داشتند. سلطانها به راستی والیان درجه دوم بودند. مقام پسین در میان والیان پس از سلطان بیگلربیگی نام داشت. خانها و سلطانها در بخش زیر فرمان خود مانند یک شاه کوچک فرمانروایی میکردند. خانها، بخش اصلی درآمد سرزمین خود را برای کارهای درونی اداری و شخصی خود و نیز تعهد پرداخت مواجب سربازانی که از مرکز به آنها محول شده بود، مصرف میکردند و اندازهٔ نسبتاً کمی را برای دربار میفرستادند. آنها در برابر تهدیدهای بیگانه متعهد به نگاهبانی سرزمین زیر فرمان خود بودند. بیشتر قریب به اتفاق خانها و سلطانها، سران قزلباش بودند و با ایل خود در سرزمین زیر فرمان زندگی میکردند.[۸۴]
در این میان برخی از بخشهای کشور بودند که فرمانروای آنها از خودمختاری خان یا سلطان برخوردار نبود و به راستی وکیل یا نمایندهای از طرف شاه آنها را اداره میکرد که آنها را وزیر مینامیدند. همهٔ درآمد این بخشها برای دربار فرستاده میشد و بودجه مصرفی این بخشها را دربار تعیین و تأمین میکرد. این بخشها را اراضی خاصه مینامیدند. در آغاز پادشاهای صفویان بخشهای خاصه محدود به استانهای نزدیک به تختگاه بود اما از زمان شاه عباس به این بخشها افزوده شد. زیرا از یک سو درآمد مستقل شاه را افزایش میداد و از سوی دیگر از افزایش نیروی فرماندههان قزلباش در برابر شاه جلوگیری میشد. اما در برابر، فرمانروایان بخشهای خاصه از توانایی نظامی و مدیریتی و انگیزه بسیار کمتری نسبت به خانها و سلطانها برای اداره برخوردار بودند و در برابر تهدیدهای بیگانه بسیار سستی میکردند.[۸۴]
از زمان شاه صفی به بعد بخشهای خاصه به تندی گسترش یافتند و یکی از علتهای ناتوانی نیروی نظامی صفویان را همین کار میدانند. در برابر گاهی یک بخش دچار تهدید بیگانه میشد و شاه برای افزایش توان برابری یک خان قزلباش را برآن بخش میگمارد. تا پایان پادشاهی شاه عباس یکم هیچکدام از استانهای مرزی به گونهٔ خاصه اداره نمیشد. در زمان شاه صفی ایالت فارس به گونهٔ خاصه در آمد زیرا تهدیدی نظامی برای آنجا گمان نمیشد.[۴]
بالاترین مقام اجرایی در شهر خان یا سلطان یا وزیر آن بخش شمرده میشد (چه در آن شهر جایگیر باشد چه نباشد). پس از خان یا سلطان یا وزیر، داروغه شهر جای داشت. ادارهکننده اصلی شهر، به راستی داروغه بود. داروغه کار نگهداری امنیت و نظم شهر و همچنین کار رسیدگی به دعاوی وابسته به زد و خورد و کشت را به دوش داشت. عسس، کوتوال، کلانتر و محتسب همه زیر فرمان داروغه کار میکردند. عسس فرماندهی نگهبانان شب را به دوش داشت. کوتوال مسئول نگاهبانی و نگهداری از استحکامات بود و در شهرهایی که داروغه نداشت، عسس کار داروغه را نیز دارا بود.[۸۴] کلانتر میانجی بین داروغه و مقامهای بالاتر و مردم عادی بود. در شهرهای بزرگ هر محله برای خود دارای کلانتر بود. کلانتر کار نگاهبانی از حقوق مردم در برابر دولتیان و بخشبندی کارهای سخت (گفتهشده از سوی مقامها) به گونهٔ برابر بین مردم و گرفتن مالیاتها از مردم را بر دوش داشت. در روستاها کدخداها کارهای کلانترها را انجام میدادند. محتسب بر درستی اندازهها و اوزان در شهر نظارت میکرد و نرخ کالاهای اساسی را نیز در شهر تعیین و اعلام میکرد.[۸۴]
نیروهای سپاه ایران در آغاز به پادشاهی رسیدن شاه اسماعیل یکم تا زمان پادشاهی شاه عباس یکم، درستشده از ایلهای قزلباش بود. قزلباشان به گونهٔ سواره میجنگیدند و سواران آنها را قورچی مینامیدند. قورچیها مسلح به شمشیرهای هلالی شکل (مناسب برای نبرد سواره)، کمان و تفنگ بودند. از زمان شاه عباس بزرگ به بعد نیروهای پیاده مسلح به تفنگ از مردم تاجیک (غیر قزلباش) و نیز سپاه غلامان خاصه (درستشده از گرجیها، چرکسها و ارمنیها) ساخته شد. توپخانه نیز معمولاً در دورهگیری (محاصره) شهرها از زمان شاه تهماسب یکم به کار گرفته میشد اما به شوند (دلیل) گونهٔ تاکتیکهای جنگی ایرانیان که بر اساس تحرک زیاد در میدان جنگ بود، در جنگهای مستقیم نقش زیادی نداشت. بالاترین مقام نظامی از زمان شاه عباس یکم به بعد سپهسالار ایران بود. این سمت در ابتدا دایمی بود ولی از زمان شاه صفی در زمان جنگ تعیین میشد. مقامهای اصلی سپاه ایران در زمان شاه سلیمان (گفته از سفرنامه کمپفر) به شرح زیرند:[۸۴]
به جز نیروهای نظامی گفته شده گروهی ساخته از ۲۰۰۰ سرباز مجهز پیاده نامور به جزایری وجود داشتند که مزد آنها را شاه پرداخت میکرد و کار نگهبانی از دربار را به دوش داشتند. آنها زیر فرماندهی ایشیک آقاسی باشی بودند.[۸۴]
یگانهای درونی در سپاه را افسرانی دارای عنوانهای زیر اداره مینمودند. این عنوانها همگی از واژههای ترکی درست شدهاند:[۸۴]
(البته همانگونه که امروزه نیز رایج است گاه تعداد سربازان زیر فرماندهی این صاحبمنصبان کمتر یا بیشتر از میزان نامی آن بود) مزد سربازان به صورت حواله پرداخت میشد. این حوالهها برای والیان بخشهای گوناگون کشور صادر میشد و سربازان معمولاً به دلیل عدم امکان سفر به آن بخشها آنها را به دلالان میفروختند. تأمین خوراک در هنگام جنگها به دوش خود سربازان بود، به همین شوند (دلیل) در هنگام جنگها پیشهوران در پی سپاه روان میشدند و کالاهای مورد نیاز را به آنها میفروختند.[۸۴]
در دوران صفویه کتابهای تاریخی بسیاری دربارهٔ این دودمان به نگارش در آمد که مهمترین آنها عبارتند از: صفوةالصفا، عالمآرای امینی، حبیبالسیر، فتوحات شاهی، بدایعالوقایع، تاریخ شاه اسماعیل و شاه طهماسب، تحفه سامی، تاریخ رشیدی، احسنالتواریخ، خلاصةالتواریخ، عالمآرای عباسی، خلاصةالسیر، قصصالخاقانی، خلدبرین، عالمآرای شاه اسماعیل، زبدةالتواریخ، تذکرةالملوک، تاریخ حزین و ...
جدا از این نسکها، منشات و سفرنامههای بسیاری (بهویژه از اروپاییان) باشنده (موجود) است که در شناخت تاریخ صفویان بسیار بهرهمند است.[۹۲]
در کتاب مهم تذکرةالملوک دربارهٔ ولایتهای ایران در دورهٔ صفویان این چنین آمدهاست:
... والی در ممالک ایران چهار است که اسامی هر یک موافق اعتبار و شرف و ترتیب نوشته میشود: اول والی عربستان[۹۳] که به اعتبار سیادت و شجاعت و زیادتی ایل و عشیرت از والیهای دیگر بزرگتر و عظیمالشأنتر است؛ و بعد از آن والی لرستان فیلی است که به اعتبار اسلام، اعز از والی گرجستان است و ولات گرجستانات متعلقه به ایران، گرجستان کارتیل و کاخت و تفلیس است.[۹۴] و بعد از مرتبهٔ والی گرجستان، والی اردلان است که سنندج محل سکنای ایشان میباشد و بعد از او حاکم بختیاری و در قدیمالایام کمال اعزاز و احترام داشتهاند.
اما بیگلربیگیان عظیمالشأن ایران سیزدهاست: اول قندهار،[۹۵] دوم شیروان،[۹۶] سوم هرات،[۹۷] چهارم آذربایجان،[۹۸] پنجم چخورسعد،[۹۹] ششم قراباغ و گنجه،[۱۰۰] هفتم استرآباد،[۱۰۱] هشتم کوهگیلویه،[۱۰۲] نهم کرمان، دهم مرو شاهیجان،[۱۰۳] یازدهم قلمروی علیشکر،[۱۰۴] دوازدهم مشهد مقدس معلی، سیزدهم دارالسلطنهٔ قزوین...
مختصات: ۳۲° شمالی ۵۴° شرقی / ۳۲° شمالی ۵۴° شرقی
جمهوری اسلامی ایران
ایران |
||||||
---|---|---|---|---|---|---|
|
||||||
شعار ملی: استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی | ||||||
سرود ملی: سرود ملی جمهوری اسلامی ایران | ||||||
پایتخت (و بزرگترین شهر) |
تهران ۳۵°۴۱′ شمالی ۵۱°۲۵′ شرقی / ۳۵.۶۸۳° شمالی ۵۱.۴۱۷° شرقی |
|||||
زبان رسمی | فارسی | |||||
نوع حکومت | جمهوری اسلامی | |||||
نام حاکمان • رهبر • رئیس جمهور • معاون اول رئیس جمهور • رئیس مجلس • رئیس قوه قضائیه • رئیس مجمع تشخیص • رئیس مجلس خبرگان رهبری |
سید علی خامنهای حسن روحانی اسحاق جهانگیری علی لاریجانی صادق لاریجانی علی اکبر هاشمی محمد یزدی |
|||||
موارد منجر به تشکیل اولین تمدنهای ایرانی شناختهشده (تمدن نیا-عیلام، کاسیان، تپه سیلک و...) -اعلامپیروزیانقلاب روز جمهوری اسلامی |
سال ۵۰۰۰ ق.م برکناری محمدرضا پهلوی ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ |
|||||
مساحت | ||||||
- | مساحت | ۱٫۶۴۸٫۱۹۵کیلومتر مربع (۱۸ام) | ||||
- | آبها (٪) | ۰٫۷ | ||||
جمعیت | ||||||
- | سرشماری | ۷۸٬۳۸۸٬۷۹۳ (۱۷ام) |
||||
- | تراکم جمعیت | ۴۷ تن بر کیلومتر مربع[۱]/km۲ (۱۶۲ام) | ||||
تولید ناخالص داخلی | (تخمین ۲۰۱۳) | |||||
- | مجموع | ۵۵۸٬۳۸۵ میلیارد دلار[۲] (۳۲ام) | ||||
- | سرانه | ۷٬۵۹۶ دلار[۳] (۱۰۲ام) | ||||
جینی (۲۰۰۸) | ۳۸[۴](متوسط) | |||||
شاخص توسعه انسانی (۲۰۱۳) | 0.742[۵] (بالا) (۷۳ام) | |||||
واحد پول | ریال ایران (IRR ) |
|||||
منطقه زمانی | یوتیسی ۳:۳۰+ (ساعت جهانی+۳:۳۰) | |||||
- | تابستانی (DST) | یوتیسی ۴:۳۰+ (ساعت جهانی) | ||||
نوع تقویم | هجری شمسی | |||||
جهت رانندگی | راست | |||||
دامنه اینترنتی | ir. | |||||
پیششماره تلفنی | +۹۸ | |||||
برق | ||||||
- | اختلاف پتانسیل | ۲۴۰~۲۲۰ ولت | ||||
- | بسامد | ۵۰ هرتز |
ایران ( تلفظ راهنما·اطلاعات، به معنی: سرزمین آریاییان[۶]) با نام رسمی جمهوری اسلامی ایران ( آوا راهنما·اطلاعات) کشوری در جنوب غربی آسیا و در منطقه خاورمیانه با ۱٬۶۴۸٬۱۹۵ کیلومتر مربع وسعت (۱۸ام درجهان)[۷] و بر پایه سرشماری سال ۱۳۹۲ دارای جمعیتی حدود ۷۷٬۱۸۹٬۶۶۹[۸] تن است.[۹] پایتخت، بزرگترین شهر و مرکز سیاسی و اداری ایران، تهران است.
ایران از شمال با جمهوری آذربایجان، ارمنستان و ترکمنستان، از شرق با افغانستان و پاکستان و از غرب با ترکیه و عراق همسایهاست و همچنین از شمال به دریای خزر و از جنوب به خلیج فارس و دریای عمان محدود میشود، که دو منطقهٔ نخست از مناطق مهم استخراج نفت و گاز در جهان هستند.
انقلاب ۱۳۵۷ ایران حکومت مشروطه سلطنتی دودمان پهلوی را سرنگون کرده و جمهوری اسلامی را جایگزین کرد. این نظام حکومتی در قانون اساسی مصوّب ۱۳۵۸ (و بازنگری ۱۳۶۸) تشریح شدهاست. مقام رهبری در ایران بالاترین جایگاه رسمی است که از سال ۱۳۶۸ تاکنون در اختیار سیّد علی خامنهای قرار دارد. اسلام دین رسمی، تشیّع مذهب رسمی و فارسی زبان رسمی این کشور است. ایران به عنوان یک سرزمین و یک ملت، پیشینهای کهن دارد و یکی از تاریخیترین کشورهای جهان بهشمار میرود.
ایران به واسطهٔ قرار گرفتن در منطقهٔ میانی اوراسیا موقعیتی راهبردی دارد؛ و از اعضای سازمان ملل متحد، جنبش عدم تعهّد، سازمان کنفرانس اسلامی، اوپک، سازمان اکو و چندین سازمان بینالمللی دیگر است. ایران یک قدرت منطقهای در جنوب غربی آسیا است و جایگاه مهمی را در اقتصاد جهانی به دلیل در اختیار داشتن صنعت نفت، صنعت پتروشیمی و گاز طبیعی برای خود بدست آوردهاست.[۱۰]
در طول تاریخ «ایران» یکی از رایجترین نامهای سرزمین و جغرافیای نامهای ایران بودهاست. واژهٔ ایران (به پارسی باستان: «اَئیریَهنا»، به پارسی میانه: ، تلفظ با یای مجهول)، و برگرفته از کلمه «آریانام خَشَترام» و به معنای «سرزمین آریاییان» است که در گذر زمان به ایران تبدیل شدهاست.[۱۱][۱۲]
آریاییان سرزمین خود را ایریوشَیُنِم یا ایریو دئینگهونام یعنی «مساکن آریاییان» میخواندند و بعدها که دارای حکومت و پادشاهی شدند میهنشان را ایریانو خْشَثْرُ یعنی «پادشاهی ایرانیان» خواندند. این نام بعدها اِئران شَتْر و «ایران شَهر» شده که «ایران» کوتاهشده همین نام است.[۱۳]
واژهٔ «آریا» در زبانهای اوستایی، پارسی باستان و سانسکریت به ترتیب به شکلهای «اَئیریه»، «آریه»، و «اَریه» به کار رفتهاست. همچنین در زبان سانسکریت «اریه» به معنی سَروَر و مهتر و «آریکه» به معنی مَردِ شایستهٔ بزرگداشت و حرمت است و آریایی به زبان اوستایی «ائیرین» و به زبان پهلوی و پارسی دری «ایر» خوانده میشود.
«ایران» در واژه به معنی «سرزمین آریاییان» است و مدتها پیش از اسلام نیز نام بومی آن ایران، اِران، یا ایرانشهر بود. یونانیان که با ایران در زمان هخامنشیان آشنا شده بودند آن را پِرس (برگرفته از پارس) مینامیدند و در دیگر زبانهای اروپایی هم تلفظهای مختلف این واژه (Persia در انگلیسی و Perse در فرانسوی) رایج شده بود. دولت رضاشاه در سال ۱۳۱۳ ش به دولتهای خارجی اعلام کرد که از این پس فقط از نام «ایران» (Iran) در اشاره به این کشور استفاده شود.[۱۴] این تصمیم مورد اعتراض گروهی از سیاستمداران و پژوهشگران قرار گرفت که معتقد بودند این کار موجب شکاف بین پیشینه تاریخی کشور با ایران امروز میشود. در نهایت محمدرضا پهلوی در سال ۱۹۵۹ اعلام کرد که هر دو نام قابل استفاده است.[۱۵]
یافتههای باستانشناسی، نشان از حضور انواع انسان در ایران از دوره دیرینهسنگی دارد. ابزارهای متعلق به فرهنگ الدوایی و آشولی در ایران یافته شدهاند. در دوران میانسنگی بقایای انسانهای نئاندرتال نیز در ایران به ویژه در زاگرس پیدا شدهاست.
انسان خردمند در حدود ۴۰ هزار سال پیش وارد ایران شد. آثار مربوط به دوره نوسنگی در اطراف کرمانشاه، خرمآباد، مرودشت و کاشان یافت شدهاست. فرهنگ ابزارسازی این دوره تیغه و ریزتیغه برادوستی است. آثار دوره بعدی فراپارینه سنگی در غرب زاگرس و شمال البرز بدست آمده که فرهنگ زرزی خوانده میشود.
تمدن جیرفت، تمدن تپه سیلک، تمدن اورارتو، کاسیها، تمدن تپه گیان، شهر سوخته و ایلامیان از تمدنها و حکومتهای باستانی ایران پیش از دوران مادهاست.
تمدن جیرُفت در استان کرمان در نزدیکی جیرفت و هلیلرود قرار داشتهاست. این تمدن مربوط به ۷۰۰۰[۱۶][۱۷][۱۸][۱۹][۲۰][۲۱] سال پیش (پیش از تمدن بینالنهرین) است؛ و به این روش به عنوان کهنترین تمدن خاور شناخته میشود که در دشت خوش آب و هوا و حاصلخیز هلیلرود سکنی داشتهاند. در این محل چند لوح گلی یافت شده و به خطی هندسی روی آن مطالبی نوشته شده که هنوز رمز گشایی نشده ولی در کل روایتگر آنست که این مردم سازنده خط و زبان بودهاند نه سومریان. پیش از این پنداشته میشد نخستین مخترعین خط، در آغاز سومریان (۳۶۰۰ پ. م) و سپس ساکنان نواحی جنوبی میانرودان و تمدن ایلام در خوزستان باشند.[۲۲][۲۳][۲۴][۲۵][۲۶][۲۷][۲۸][۲۹][۳۰]
شهر سوخته بقایای شهری باستانی دارای تمدن است که بین شهرهای زابل و زاهدان واقع شدهاست. این شهر در ۳۲۰۰ سال پیش از میلاد پایهگذاری شده و مردم این شهر در چهار دوره بین سالهای ۳۲۰۰ تا ۱۸۰۰ پیش از میلاد در آن سکونت داشتهاند. به باور برخی باستانشناسان این شهر را باید کهنترین شهر جهان دانست چرا که معدود شهرهای پیش از آن، از نظر امکانات و اصول شهرنشینی با آن قابل مقایسه نیستند.[۳۱]
ایلامیان یکی از اقوام سرزمین کنونی ایران بودند که از ۳۲۰۰ تا ۶۴۰ پیش از میلاد، بر بخش بزرگی از مناطق جنوب غربی فلات ایران فرمانروایی میکردند. تمدن ایلام یکی از کهنترین تمدنهای جهان است. ایلام باستان از سواحل خلیج فارس تا جنوب دریاچه ارومیه را شامل میشد.[۳۲]
ماد قومی هندواروپایی و مرتبط با پارسها بود که در سده ۱۷ پیش از میلاد در سرزمینی که بعدها به نام ماد شناخته شد نشیمن گزید.[۳۳] بر پایه برخی منابع مادها میان سدههای ۹ تا ۷ پیش از میلاد حکومتی یکپارچه برای سرزمینهای مادی تشکیل ندادند[۳۴]
همچنین آنچه از متون آشوری - که اسنادی معاصر با دوران مادها هستند -
برمیآید، آن است که مادها از سدهٔ نهم تا هفتم پ. م. نتوانسته بودند چنان
پیشرفتی بیابند که سبب همگرایی و یک پارچگی و سازمانیافتگی قبایل و
طوایف پراکندهٔ ماد بر محور یک رهبر و فرمانروای برتر و یگانه - که بتوان
وی را پادشاه کل سرزمینهای مادنشین نامید؛ آن گونه که هردوت «دیوکس» را
چنین مینماید - شده باشد.[۳۵]
پس از مادها، هخامنشیان بودند.
هخامنشیان دودمانی از قوم پارس بودند و تبار خود را به «هخامنش» میرساندند که سرکردهٔ طایفه پاسارگاد از طایفههای پارسیان بودهاست. هخامنشیان نخست پادشاهان بومی پارس و سپس انشان بودند ولی با شکستی که کوروش بزرگ بر ایشتوویگو واپسین پادشاه ماد وارد ساخت و سپس فتح لیدیه و بابل پادشاهی هخامنشیان تبدیل به شاهنشاهی بزرگی شد. از این رو کوروش بزرگ را بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی میدانند. به قدرت رسیدن پارسیها و سلسله هخامنشی یکی از رویدادهای مهم تاریخ گذشتهاست. اینان دولتی بنیان نهادند که بخش بزرگی از جهان را تحت تسلط خود در آورد. شاهنشاهی هخامنشی را نخستین امپراتوری تاریخ جهان میدانند. هخامنشیان ۲۲۰ سال (از ۵۵۰ پیش از میلاد تا ۳۳۰ پیش از میلاد) بر بخش بزرگی از جهان شناخته شده آن روز از رود سند تا دانوب در اروپا و از آسیای میانه تا شمال شرقی آفریقا فرمان راندند. شاهنشاهی هخامنشی به دست اسکندر مقدونی برافتاد. پس از مرگ اسکندر در ۳۲۳ پیش از میلاد فتوحاتش میان سردارانش تقسیم شد و بیشتر متصرفات آسیایی او که ایران هستهٔ آن بود به سلوکوس اول رسید. به این ترتیب ایران تحت حکومت سلوکیان در آمد. سلوکیان میان سالهای ۳۲ تا ۶۴ ویش از میلاد بر آسیای غربی فرمان میراند. پس از مدتی پارتها نفوذ خود را گسترش دادند و سرانجام توانستند عاملی برای نابودی سلوکیان شوند.
اشکانیان (۲۵۰ پ. م تا ۲۲۴ م) که از تیره ایرانی پرنی و شاخهای از طوایف وابسته به اتحادیه داهه از عشایر سکاهای حدود باختر بودند، از ایالت پارت که مشتمل بر خراسان امروزی بود برخاستند. نام سرزمین پارت در کتیبههای داریوش پَرثَوَه آمدهاست که به زبان پارتی پهلوی میشود. چون پارتیان از اهل ایالت پَهلَه بودند، از این جهت در نسبت به آن سرزمین ایشان را پهلوی نیز میتوان خواند. قبایل پارتی در آغاز با قوم داهه که در خاور دریای مازندران در آمل میزیستند در یک جا سکونت داشتند و سپس از آنان جدا شده در ناحیه خراسان مسکن گزیدند.
این امپراتوری در دوره اقتدارش از رود فرات تا هندوکش و از کوههای قفقاز تا خلیج فارس گسترش یافت. در دوران اشکانی جنگهای ایران و روم آغاز شد. حاصل عمده فرمانروایی اشکانیان، رهائی کشورایران از سلطهٔ همه جانبهٔ یونانی که هدف نابودی ایران گرائی رادر سر میپروراند و پاسداشت تمدن ایران از یورشهای ویرانگر طوایف مرزهای شرقی و نیز، پاسداشت تمامیت ایران در برابر تجاوز خزنده روم به سوی خاور بود. در هر سه مورد، مساعی آنان اهمیت قابل ملاحظهای برای تاریخ ایران داشت اما جنگهای فرساینده با روم عامل عمدهای در ایجاد ناخرسندی میان طبقات جامعه شد.[۳۶]
ساسانیان خاندان شاهنشاهی ایرانی است که از سال ۲۲۴ تا ۶۵۱ میلادی بر ایران فرمانروایی کردند؛ بنیان این شاهنشاهی یکپارچه را «اردشیر» (یا ارتخشتره؛ از «ارت»: مقدس، و «خشتره»: شهریار)[۳۷] بنا کرد. شاهنشاهان ساسانی که ریشهشان از استان پارس بود، بر پهنه بزرگی از آسیای باختری چیرگی یافته، گستره فرمانروایی خود؛ کشور ایران (به پهلوی کتیبهای ) را برای نخستین بار پس از هخامنشیان، یکپارچه ساخته و زیر فرمان تنها یک دولت شاهنشاهی آوردند.[۳۸] پایتخت ایران در این دوره، شهر تیسفون در نزدیکی بغداد در عراق امروزی بود.
تاریخ ایران | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
دوران باستان | |||||||
نیا-ایلامی ۳۲۰۰–۲۷۰۰ پ.م. | |||||||
عیلام ۲۷۰۰–۵۳۹ پ.م. | |||||||
منائیان ۸۵۰–۶۱۶ پ.م. | |||||||
شاهنشاهی | |||||||
ماد ۶۷۸–۵۵۰ پ.م. | |||||||
(سکاها ۶۵۲–۶۲۵ پ.م.) | |||||||
هخامنشیان ۵۵۰–۳۳۰ پ.م. | |||||||
سلوکیان ۳۱۲–۶۳ پ.م. | |||||||
اشکانیان ۲۴۷ پ.م.–۲۲۴ پس از میلاد | |||||||
ساسانیان ۲۲۴–۶۵۱ | |||||||
سدههای میانه | |||||||
خلفای ثلاثه ۶۵۱–۶۵۶ | |||||||
امامان معصوم ۶۵۶–۶۶۱ | |||||||
امویان ۶۶۱–۷۵۰ | |||||||
خلافت عباسیان ۷۵۰–۱۲۵۸ | |||||||
زیاریان ۹۲۸–۱۰۴۳ |
صفاریان ۸۶۷–۱۰۰۲ |
||||||
آل بویه ۹۳۴–۱۰۵۵ |
سامانیان ۸۷۵–۹۹۹ |
||||||
غزنویان ۹۶۳–۱۱۸۶ | |||||||
سلجوقیان ۱۰۳۷–۱۱۹۴ | |||||||
خوارزمشاهیان ۱۰۷۷–۱۲۳۱ | |||||||
ایلخانان ۱۲۵۶–۱۳۳۵ | |||||||
چوپانیان ۱۳۳۵–۱۳۵۷ |
مظفریان ۱۳۳۵–۱۳۹۳ |
||||||
جلایریان ۱۳۳۶–۱۴۳۲ |
سربداران ۱۳۳۷–۱۳۷۶ |
||||||
تیموریان ۱۳۷۰–۱۴۰۵ | |||||||
قراقویونلو ۱۴۰۶–۱۴۶۸ |
تیموریان ۱۴۰۵–۱۵۰۷ |
||||||
آققویونلو ۱۴۶۸–۱۵۰۸ |
|||||||
معاصر اولیه | |||||||
صفویان ۱۵۰۱–۱۷۳۶ | |||||||
افشاریان ۱۷۳۶–۱۷۵۰ | |||||||
زندیان ۱۷۵۰–۱۷۹۴ |
افشاریان ۱۷۵۰–۱۷۹۶ |
||||||
قاجاریان ۱۷۹۶–۱۹۲۵ | |||||||
معاصر | |||||||
خاندان پهلوی ۱۹۲۵–۱۹۷۹ | |||||||
دولت موقت ایران ۱۹۷۹–۱۹۸۰ | |||||||
جمهوری اسلامی ۱۹۸۰–امروز | |||||||
بیشتر ایران در دوران خلیفه دوم، عمر بن خطاب، به تصرف سپاه اسلام درآمد و به مدت حدود ۱۵۰ سال قسمتهای گستردهای از آن بخشی از خلافت اسلامی شد، البته در طول این دوره نیز حکومتهای ایرانی کوچک و اغلب در شمال ایران نیز وجود داشتند. پس از خلفای چهارگانه، خلافت به امویان منتقل شد و در ابتدای قرن دوم عباسیان به کمک ابومسلم خراسانی و ایرانیان همیار او (سیاه جامگان)، خلافت را به دست آوردند اما منصور دوانیقی، خلیفه دوم عباسیان، ابومسلم را کشت. بعدها قیامهایی از جمله خیزش المقنع نیز علیه عباسیان صورت گرفت که سرکوب شد.[۳۹]
طاهریان(۲۵۹–۲۰۵ه/۸۷۲–۸۲۰م) اولین حکومت مستقل ایران پس از حملهٔ اعراب بودند. در اوایل سده سوم، طاهر بن حسین، یکی از سرداران مأمون عباسی از طرف او امیر خراسان شد و به دلیل آن که عدم اطاعت خود را از مأمون اعلام کرد، اولین حکومت مستقل ایرانی پس از اسلام در ایران تشکیل شد و حکومت او به طاهریان معروف شد. در زمان طاهریان نیشابور به پایتختی برگزیده شد. طاهریان در جنگ با خوارج در شرق ایران به پیروزی دست یافتند و سرزمینهای دیگری مانند سیستان و قسمتی از ماوراءالنهر را به تصرف در آوردند و نظم و امنیت را در مرزها بر قرار کردند. گفته میشود که در زمان حکومت طاهریان، به جهت اهمیت دادن آنان به کشاورزی و عمران و آبادی، کشاورزان به آسودگی زندگی میکردند. در زمان طاهریان قیامهای بابک و مازیار که به ترتیب در آذربایجان و طبرستان (مازندران) رخ داد باعث شد که آنها از توجه به شرق ایران باز دارد. به همین دلیل خوارج دست به شورش زدند. آخرین امیر طاهری محمد بن طاهر نیز فردی مقتدر نبود. در نتیجه حکومت طاهریان رو به ضعف نهاد و سرانجام در میانههای سده سوم هجری به دست یعقوب لیث سرنگون شد.[۴۰]
صَفّاریان از دودمانهای ایرانی فرمانروای بخشهایی از ایران بودند. پایتخت ایشان شهر زَرَنگ بود. یعقوب لیث نخستین امیر این خانواده بود که دولت مستقل اسلامی صفاریان را بنیاد نهاد. لیث سه پسر داشت بنامهای یعقوب و عمر و علی، هر سه پسران لیث حکومت کردند اما دورهٔ حکومتشان چندان نپایید.[۴۱]
سامانیان (۲۶۱–۳۹۵ ق / ۸۷۴–۱۰۰۴ م) یکی از دودمانهای ایرانی بودند که تقریباً بر تمامی سرزمینهای خراسان، هیرکان، مکران، سیستان، خوارزم و کرمان حکومت کردند و باعث رشد و شکوفایی زبان پارسی دری شدند.
خاندان سامانی از مردم بلخ بوده و آیین زردشتی داشتند، سامان خدا بنیانگذار اعلی خانواده از روشناسان محل و فرمانروای بلخ بود. اسد والی عربی خراسان در میانه سده هشتم با سامان دوست شد. سامان دین اسلام را برگزید و نام پسر خود را اسد گذاشت. پسران اسد اشخاص با کفایتی بودند و در سده نهم عهد مأمون عباسی به حکمرانی محلی ماورالنهر و هرات برگزیده شدند. مانند: علی در سمرقند، احمد در فرغانه و الیاس در هرات. ابراهیم پسر الیاس بود که بعدها به سپهسالاری دولت طاهری افغانستان رسید. احمد حاکم فرغانه در ۸۷۴ فوت، و نصر پسرش در سمرقند جانشین او گردید. اسمعیل برادر نصر حاکم بخارا شد و همین شخص است که بعدها دولت حسابی سامانی را در سال ۸۹۲ پس از مرگ نصر گرفت و درسمرقند پایه گذاشت.[۴۲]
زیاریان و آل بویه دو خانواده دیلمی از نواحی دیلمستان بودند که توانستند به حکومت ایران غربی برسند.
در غرب و مرکز ایران دو سلسله دیلمی به نام آل زیار (۳۲۰ ه. ق) و آل بویه که هر دو از مناطق شمال برخاستهاند نواحی مرکزی و غربی ایران و پارس را از تصرف خلفا آزاد کردند. دیلمی نام قوم و گویشی در منطقه کوهستانی دیلمستان بود. دیلمیان سخت نیرو گرفتند و مدت ۱۲۷ سال حکومت راندند و چون خلفا در برابر آنها چارهای جز تسلیم ندیدند حکومت بغداد را به آنها واگذاشتند و خود بعنوان خلیفگی و احترامات ظاهری قناعت کردند. در واقع، پس از حکومت نیمه مستقل طاهریان و پس از صفاریان و در ایام امارت امری سامانی در ماوراءالنهر، خانوادههای از مازندران و سپس گیلان توانستند بر قسمت عمده ایران غربی، یعنی از خراسان تا بغداد تسلط یابند. حکومت این خانوادهها به نام دیلمیان شهرت یافتهاست.[۴۳]
آل بویه یا بوییان یا بویگان، (۳۲۰–۴۴۷ ق / ۹۳۲–۱۰۵۵ م) از دودمانهای دیلمیان و شیعهٔ ایران پس از اسلام است که در بخش مرکزی و غربی و جنوبی ایران و عراق فرمانروایی میکردند.
بوییان دارای تباری دیلمی بودند و به زبانی ایرانی صحبت میکردند.[۴۴] سرزمین بوییان دیلمستان بود. این واژه به همه مازندران و گیلان و سرزمین کوهستانی البرز در جنوب گیلان و مازندران گفته میشدهاست.[۴۵]
دولت غزنوی یا غزنویان (۹۷۵–۱۱۸۷ م) (۳۴۴ ه. ق. - ۵۸۳ ه. ق) یک دولت ترک نژاد،[۴۶] نظامی و اسلامی بود. دولت غزنوی خاستگاه نژادی و پایگاه ملی خاصی نداشت، اما به عنوان مروج و ناشر اسلام مورد توجه و تأیید خلافت عباسی بود. زبان رسمی این حکومت فارسی بود. شهرت این حکومت در جهان، بیشتر به خاطر فتوحاتی است که در هندوستان انجام دادهاست.
از آنجا که غزنویان نخستین پایههای شهریاری را در شهر غزنین آغاز نمودند به غزنویان نامدار شدند. بنیانگذار این دودمان کسی به نام سلطان محمود غزنوی بود. پدران او بردگان ترکی بودند که در زمان سامانیان خریداری شده و برای این دودمان ایرانی خدمت میکردند. کمکمکار ایشان گرفت و به شهریاری هم رسیدند. نامآورترین شهریاران این دودمان سلطان محمود و پسرش سلطان مسعود بودند. پس از سلطان مسعود این دودمان رو به ناتوانی گذارد و چندی پستر حوزه فرمانروایاش به بخشهایی از هندوستان و افغانستان کنونی محدود شد. حکومت غزنویان هند از نظر هنردوستی و توجه به شاعران پارسی سرا از اهمیت بالایی برخوردار است.
در اواخر حکومت سامانیان یکی از سپه سالاران ترک به نام البتکین کوشید با همدستی عدهای دیگر، یکی از اعضای خاندان سامانی به نام نصربن عبدالملک بن نوح را به حکومت برساند اما نتوانست و پسر عموی وی یعنی منصور بن نوح به جای وی بر تخت نشست. پس از این ماجرا البتکین راهی شهر غزنه در افغانستان شد و در آنجا حکومت را بر دست گرفت.[۴۷]
سَلجوقیان یا سَلاجقه، یا آل سلجوق، نام دودمانی است که در سدههای پنجم و ششم هجری قمری (یازدهم و دوازدهم میلادی) بر بخشهای بزرگی از آسیای غربی، شامل ایران کنونی، فرمانروایی داشتند.
سلجوقیان در اصل غزهای ترکمان بودند که در دوران سامانی در اطراف دریاچه خوارزم (آرال)، سیردریا و آمودریا میزیستند.
سلجوقیان که به اسلام رو آورده بودند، پس از ریاست سلجوق بن دقاق، نام سلاجقه را به خود گرفتند و به سامانیان در مبارزه با دشمنانشان بسیار کمک کردند. پسر سلجوق بنام میکاییل که پس از مرگ او ریاست این طایفه را بعهده داشت، چندین حکم جهاد برای مبارزه با (به قول مورخین) کفار صادر کرد.
میکاییل سه پسر داشت به نامهای یبغو، چغری و طغرل. این قبیله که یکبار در زمان سلجوق بن دُقاق به دره سیحون کوچ کرده بودند، بار دگر پس از مرگ سلجوق به سرکردگی سه پسر زادهاش به نزدیکی پایتخت سامانیان کوچ کردند. اما سامانیان از نزدیکی این طایفه به پایتخت احساس خطر کردند؛ بنابراین سلاجقه بار دگر از روی اجبار بار سفر بسته و به بغرا خان افراسیابی پناه بردند. این حاکم از سر احتیاط، طغرل پسر بزرگ را زندانی کرد؛ ولی طغرل به کمک برادر خود چغری از زندان رهایی پیدا کرد و با طایفه خود به اطراف بخارا کوچ کردند.
در سال ۴۱۶ هجری ترکان سلجوقی به ریاست اسرائیل بن سلجوق برادر میکاییل دست به شورش زدند. اما سلطان محمود او را گرفت و در هند زندانی کرد. از طرف دیگر گروهی از یارانش دست به شورش زدند.[۴۸]
نوشتکین نیای بزرگ خوارزمشاهیان، غلامی بود از اهالی غرجستان که توسط سپهسالار کل سپاه خراسان در زمان سلجوقیان خریداری شد. این غلام رفته رفته در دوران فرمانروایی سلجوقیان به سبب استعداد سرشار و کفایتی که از خود نشان داد به زودی مدارج ترقی را طی کرد و به مقامات عالی رسید تا این که سرانجام به امارت خوارزم برگزیده شد. نوشتکین صاحب ۹ پسر بود که بزرگترین آنها، قطبالدین محمد نام داشت. پس از نوشتکین، فرزندش محمد از جانب برکیارق به ولایت خوارزم رسید «۴۹۱ ق / ۱۰۹۸ م» و سلطان سنجر نیز بعدها او را در آن سمت ابقاء کرد. بدین ترتیب دولت جدیدی بنیانگذاری شد که بیش از هر چیز برآورده و دست پرورده سلجوقیان بود. قطبالدین محمد به مدت سی سال تحت قیومیت و اطاعت سلجوقیان امارت کرد. پسرش اتسز هم که پس از او در ۵۲۲ ق / ۱۱۲۸ م به فرمان سنجر امارت خوارزم یافت، از نزدیکان درگاه سلطان سلجوقی بود. هر چند بعدها کدورتی بین وی و سلطان سنجر پدید آمد که به درگیریهای متعددی هم منجر شد، اما تا زمان حیات سلطان سنجر، اتسز نتوانست به توسعه قلمرو خوارزمشاهیان کمک چندانی بکند. چون اتسز پیش از سنجر وفات یافت، پسرش ایل ارسلان «۵۵۱ ق / ۱۱۵۶ م» امیر خوارزم شد. اما در زمان او که سلطان سنجر نیز وفات یافته بود، نزاع داخلی سلجوقیان، امکانی را فراهم آورد تا ایل ارسلان به قسمتی از خراسان «۵۵۸ ق / ۱۱۶۳ م» و ماوراءالنهر «۵۵۳ ق / ۱۱۵۸ م» که هر دو در آن ایام دچار فترت بودند، دست یابد و به این ترتیب نزدیک به پانزده سال به عنوان خوارزمشاه حکومت کند.[۴۹]
ایلخانان ایران نام سلسلهای است که از سال ۶۵۴ تا ۷۵۰ ه. ق. معادل ۱۲۵۶ تا ۱۳۳۵ میلادی در ایران حکومت میکردند و فرزندان چنگیزخان مغول بودند. لشکریان چنگیزخان نخسنین بار در سال ۶۱۸ ه. ق. معادل ۱۲۲۱ میلادی به خراسان حمله نمودند. چنگیزخان سال ۱۲۲۵ میلادی به مغولستان بازگشت و در آنجا درگذشت. سال ۱۲۵۱ م. منگو، خان بزرگ یا قاآن، بر آن شد تا با اعزام برادرانش هولاکو و کوبلای خان (قوبیلای) به ترتیب به ایران و چین پیروزیهای مغولان را تحکیم و تکمیل کند. هولاکو با فتح ایران سلسله ایلخانیان ایران و قوبیلای با فتح چین سلسله یوان چین را بنیاد گذاردند. ایلخانان یعنی خانان محلی میگویند و غرض از این عنوان آن بودهاست که سمت اطاعت ایلخانان را نسبت به قاآنان میرسانند و این احترام همه وقت از طرف ایلخانان ایران رعایت میشدهاست. فتح ایران به دست هلاکوخان پیامدهای مهمی چون پایان کار اسماعیلیان و انقراض خلافت عباسیان در پی داشت. ایلخانان در ابتدا دین بودایی داشتند اما به تدریج به اسلام گرویدند. ایلخانان مسلمان خود را سلطان نامیده و نامهای اسلامی برگزیدند.[۵۰]
با ضعف حکومت ایلخانان مغول حکومتهای محلی در نقاط مختلف ایران سر برداشتند. حکومتهای زودگذر سربداران در خراسان، چوپانیان در آذربایجان، مرعشیان در مازندران، کیائیان در گیلان، اتابکان لر در لرستان، و قراقویونلو و آققویونلو در غرب و شمال غربی ایران از جمله این حکومتهای محلی بودند. تیمور گورکانی نیز که در ماوراءالنهر دولتی قدرتمند تشکیل داده بود به ایران لشکر کشید و بخشهای شمالی ایران برای مدتی در تصرف حکومت تیموریان بود.
صفویه دودمانی ایرانی و شیعه بودند که از ۹۰۷ تا ۱۱۳۵ ه. ق بر ایران فرمانروایی کردند. بنیانگذار پادشاهی صفوی، شاه اسماعیل یکم است که در تبریز تاجگذاری کرد و آخرین پادشاه راستین صفوی، شاه سلطان حسین است که در سال ۱۱۳۵ از شورشیان افغان شکست خورد.
دوره صفویه از مهمترین دوران تاریخی ایران به شمار میآید، چرا که پس از نهصد سال پس از نابودی شاهنشاهی ساسانیان، یک فرمانروایی پادشاهی متمرکز ایرانی توانست بر سراسر ایران آن روزگار فرمانروایی کند. پس از اسلام، چندین پادشاهی ایرانی مانند صفاریان، سامانیان، آل بویه و سربداران ساخته شد، ولی هیچکدام نتوانستند تمام ایران را زیر پوشش خود جای دهند و یکپارچگی میان مردم ایران پدید آوردند.[۵۱]
صفویان، آیین شیعه را دین رسمی ایران جای دادند و آن را به عنوان عامل همبستگی ملّی ایرانیان برگزیدند. شیوه فرمانروایی صفوی تمرکزگرا و نیروی مطلقه (در دست شاه) بود. پس از ساختن پادشاهی صفویه، ایران اهمیتی بیشتر پیدا کرد و از ثبات و یکپارچگی برخوردار شد و در زمینهٔ جهانی نامآور شد.[۵۲] در این دوره روابط ایران و کشورهای اروپایی به شوند (دلیل) دشمنی امپراتوری عثمانی با صفویان و نیز جریانهای بازرگانی (به ویژه داد و ستد ابریشم از ایران) گسترش فراوانی یافت. در دوره صفوی (به ویژه نیمه نخست آن) جنگهای بسیاری میان ایران با امپراتوری عثمانی در باختر و با ازبکها در خاور کشور رخ داد که شوند (علت) این جنگها جریانهای زمینی و دینی بود.[۵۳][۵۴]
نادر شاه رئیس طایفه قرخلو از ایل افشار بود که ابتدا از فرماندهان سپاه صفوی بود. سپس به پادشاهی ایران رسید و بنیانگذار دودمان افشاریه شد. او دوازده سال (از ۱۱۱۴ تا ۱۱۲۶) بر ایران حکومت کرد. پایتخت وی شهر مشهد بود. وی ماوراءالنهر و و هند نیز لشکر کشید اما با مرگ او بیشتر متصرفاتش سر به شورش برداشتند.[۵۵]
حکومت زندیان توسط کریم خان زند در سال ۱۱۶۳ ه. ق بنیان نهاده شد[۵۶] و میان فروپاشی افشاریان تا برآمدن قاجار به درازای چهل و شش سال در ایران بر سر کار بودند. کریم خان خود را وکیل الرعایا نامید و از لقب شاه پرهیز کرد. شیراز را پایتخت خود گردانید و در آبادانی آن کوشش نمود. ارگ، بازار، حمام و مسجد وکیل شیراز از کریمخان زند وکیل الرعایا به یادگار ماندهاست.
وقتی جنگهای خانگی بازماندگان نادر شاه بیکفایتی آنان را برای مملکتداری آشکار ساخت و عرصه را برای ظهور قدرتهای جدید مستعد گردانید، خان زند به همراه علی مردان خان بختیاری و ابوالفتح خان بختیاری اتحاد مثلثی تشکیل دادند و کسی را از سوی مادری از تبار صفویان بود را به نام شاهاسماعیل سوم به شاهی برداشتند؛ ولی چون هیچیک از آنان خود را از دیگری کمتر نمیشمرد، ناچار به نزاعهای داخلی روی آوردند. سرانجام کریم خان توانست پس از شانزده سال مبارزه دایمی بر تمامی حریفان خود از جمله محمدحسن خان قاجار و آزاد خان افغان غلبه کند و صفحات مرکزی و شمالی و غربی و جنوبی ایران را در اختیار بگیرد. وی به انگلیسها روی خوش نشان نداد و همواره میگفت آنها میخواهند ایران را مانند هندوستان کنند. برادر وی، صادق خان، نیز موفق شد در سال ۱۱۸۹ هجری قمری بصره را از حکومت عثمانی منتزع نماید و به این ترتیب، نفاذ اوامر دولت ایران را بر سراسر اروندرود و بحرین و جزایر جنوبی خلیج فارس مسلم گرداند.[۵۷]
قاجاریان از حدود سال ۱۱۷۰ تا ۱۳۰۴ ه. ش بر ایران فرمان راندند. ایل قاجار یکی از طایفههای ترکمان بود که بر اثر یورش مغول از آسیای میانه به ایران آمدند. آنان ابتدا در پیرامون ارمنستان ساکن شدند و در دوران صفویه به سپاه قزلباش حامی صفویان پیوستند. شاه عباس بزرگ یک دسته از آنان را در استرآباد (گرگان) ساکن کرد و حکومت قاجاریه نیز از قاجارهای استرآباد تشکیل یافتهاست. بنیانگذار این سلسله آغامحمد خان است که رسماً در سال ۱۱۷۴ در تهران تاجگذاری کرد و آخرین پادشاه قاجار، احمد شاه است. رضاخان میر پنج با کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ به کمک سید ضیاالدین طباطبایی در سال ۱۳۰۴ احمد شاه را برکنار کرد و رضاشاه پهلوی، جای او را گرفت.[۵۸]
دودمان پهلوی پس از انحلال سلسله قاجار بر ایران حکومت کردند. رضاخان میر پنج با کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ به کمک سید ضیاالدین طباطبایی و طراحی انگلیس به قدرت رسید.[۵۹] او ابتدا وزیر جنگ سید ضیاء شد و چندی بعد به مقام ریاست الوزرایی احمد شاه قاجار رسید. رضا خان در سال ۱۳۰۴ حکومت قاجار را منحل و حکومت پهلوی را ایجاد کرد.
با حمله متفقین به ایران در شهریور ۱۳۲۰ رضاشاه از قدرت خلع و از ایران تبیعد شده و پسرش محمدرضا شاه پهلوی به جای او به قدرت رسید. در سال ۱۳۳۲ در جریان ملی شدن صنعت نفت، محمدرضاشاه از ایران گریخت اما با کودتای ۲۸ مرداد علیه مصدق، به ایران بازگشت و قدرت خود را تحکیم کرد. او با وقوع انقلاب اسلامی ایران برکنار شد و از این رو آخرین شاه نظام ۲۵۰۰ ساله سلطنتی در ایران به حساب میآید. ملی شدن صنعت نفت مهمترین رویداد دوران وی محسوب میشود. انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷، انقلابی بود که با شرکت اکثر مردم و احزاب اسلامگرا، ملیگرا، سوسیالیستی، و روشنفکران ایران، نظام پادشاهی این کشور را سرنگون، و پیشزمینهٔ روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی در ایران را فراهم کرد. این انقلاب به رهبری خمینی به پیروزی رسید. سلطنت پهلوی با انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ برچیده شد.
نظام جمهوری اسلامی ایران حکومت کنونی ایران است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ و در تاریخ ۱۲ فروردین ۱۳۵۸، طی یک همهپرسی با رأی آری ۹۸٫۲٪ درصد از شرکتکنندگان تشکیل شد.[۶۰]
کلیه بخشهای حکومتی جمهوری اسلامی ایران، با انتخاب مردم (به صورت مستقیم یا غیر مستقیم) تشکیل میشود[۶۱] ساختار سیاسی ایران شامل اشخاص حقیقی و حقوقی زیر است. رهبر در رأس هرم قدرت قرار دارد. پس از رهبر ساختار سیاسی جمهوری اسلامی بر پایه سه قوه مجریه، قضائیه، و مقننه است. مجلس خبرگان وظیفه انتخاب رهبری را برعهده دارد و مجمع تشخیص مصلحت نظام ۸ وظیفه بر عهده دارد که یکی از آنها رسیدگی به اختلافات مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان است.[۶۲]
ایران در شرق با افغانستان و پاکستان؛ در شمال شرقی با ترکمنستان، در بخش میانی شمال با دریای خزر، در شمال غربی با جمهوری آذربایجان و ارمنستان؛ در غرب با ترکیه و عراق؛ و سرانجام در جنوب با آبهای خلیج فارس و دریای عمان همسایهاست.
از دید طبیعی ایران از شمال به رود اترک، دریای خزر و رود ارس، از خاور به کوههای هندوکش و کوههای باختری دره سند، از باختر به دامنههای باختری کوههای زاگرس و حوضه آبریز اروندرود و از جنوب به خلیج فارس و دریای عمان محدود میشود.
بیش از نیمی از ایران کویری و نیمه کویری است. حدود یک سوم ایران نیز کوهستانی است و بخش کوچکی از ایران (شامل جلگهٔ جنوب دریای خزر و جلگهٔ خوزستان) از جلگههای حاصلخیز تشکیل شدهاست. بلندترین کوه ایران دماوند (۵۶۷۱ متر) میباشد. از دید جغرافیایی؛ غربیترین شهر ایران کلیساکندی، شرقیترین شهر جالق، شمالیترین شهر پارسآباد و جنوبیترین شهر چابهار است.[۶۳]
بر اساس آخرین تقسیمات کشور در سال ۱۳۹۳ ایران از ۳۱ استان تشکیل میشود.
بر اساس قانون بخشبندی کشوری (مصوب ۱۲۸۶ شمسی) ایران به ۴ ایالت «آذربایجان»، «خراسان»، «فارس»، و «کرمان و بلوچستان» و ۱۰ ولایت (جدا از ایالات) تقسیم شد. این تقسیمات تا سال ۱۳۱۶ با دگرگونیهای کوچکی به همین گونه ماند. در سال ۱۳۱۶ با تصویب قانون جدید تقسیمات کشوری، ایران به ۱۰ استان و ۴۹ شهرستان تقسیم شد. به مرور زمان با ایجاد استانهای جدید، تعداد استانهای ایران افزایش یافت. برای مدتهای مدیدی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ایران همچنان دارای ۲۴ استان بود. از سال ۷۲ به ترتیب استان اردبیل، استان قم، استان قزوین، گلستان تشکیل شده، خراسان به سه استان خراسان جنوبی، خراسان شمالی و خراسان رضوی تقسیم شده و در سال ۸۹ البرز آخرین استانی بود که تاکنون تأسیس شدهاست.
واحد تقسیمات کشوری ایران | مسئول | نهاد مرتبط | مرکز |
---|---|---|---|
کشور | وزیر کشور | وزارت کشور | پایتخت |
استان | استاندار | استانداری | مرکز استان |
شهرستان | فرماندار | فرمانداری (ویژه) | مرکز شهرستان |
بخش | بخشدار | بخشداری | مرکز بخش |
دهستان | دهدار | دهداری | مرکز دهستان |
شهر | شهردار | شهرداری | ندارد |
روستا | دهیار | دهیاری | ندارد |
|
|
|
ایران از لحاظ آب و هوایی یکی از منحصربهفردترین کشورهاست. اختلاف دمای هوا در زمستان میان گرمترین و سردترین نقطه گاهی به بیش از ۵۰ درجهٔ سانتیگراد میرسد.
داغترین نقطهٔ زمین در سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ میلادی، در نقطهای در کویر لوت ایران بودهاست.[۶۴]
ایران از لحاظ بارندگی در سطح نیمهخشک و خشک است.
آب و هوای ایران متأثر از چندین سامانهاست:
میزان بارندگی در ایران بسیار متغیر است. در شمال به بیش از ۲۱۱۳ میلیمتر (رشت، ۱۳۸۳) نیز میرسد. در نواحی کویری بارش عمدتاً بسیار کم و در حدود ۱۵ میلیمتر است. بارش نواحی شمال غرب و غرب، دامنههای جنوبی البرز و شمال شرق تا حدودی قابل توجه (حدود ۵۰۰ میلیمتر) میباشد. در سایر نقاط میزان بارش از ۲۰۰ میلیمتر بیشتر نمیشود. ایران با مشکلات کم آبی دست و پنجه نرم میکند. پیشبینی میشود ایران در سال ۲۰۲۵ در وضعیت تنش آبی قرار بگیرد.[۶۵]
اختلاف دمای هوا در ایران در نقاط مختلف زیاد است. در حالی که در فصل زمستان دمای شهرکرد در شب به ۳۰- درجه هم میرسد، مردم اهواز هوای تابستانی (۵۰ درجه) را تجربه میکنند. هوای سواحل شمالی در تابستان گرم و مرطوب و در زمستان معتدل میباشد. نواحی شمال غرب و غرب تابستانهای معتدل و زمستانهای سرد و نواحی جنوبی تابستانهایی به شدت گرم و زمستانهایی معتدل دارند.
ترکیب قومیتی ایران بر اساس دادههای «کتاب واقعیتهای جهان سیا» ۶۱٪ فارسیزبان، ۱۶٪ آذربایجانی، ۱۰٪ کرد، ۶٪ لر، ۲٪ بلوچ، ۲٪ عرب، ۲٪ ترکمن و ۱٪ از دیگر اقوام است.[۶۶]
تخمینهای کتابخانه کنگره به این ترتیب هستند: فارسیزبان (۶۵٪)، آذری (۱۶ ٪)، کرد (۷٪)، لر (۶٪)، عرب (۲٪)، بلوچ (۲٪)، ترکمن (۱٪)، گروههای ترکتبار قبیلهای همچون قشقایی (۱٪)، و گروههاغیرایرانی و غیرترک همچون ارمنی، آشوری، و گرجی (کمتر از ۱٪). همچنین زبان فارسی به عنوان زبان مادری توسط حداقل ۶۵٪ جمعیت و به عنوان زبان دوم توسط بخش بزرگی از ۳۵٪ دیگر گویش میشود.[۶۷] مازندرانی، گیلک، تات، لک، تالش، خلج، مندایی (صائبی)، سیستانی و یهودی نیز از دیگر گروههای قومی ایران هستند.[۶۸]
بنابر گزارش سال ۲۰۰۸ دفتر کنترل مواد و جرایم سازمان ملل متحد، نزدیک به سه درصد جمعیّت ۱۵ تا ۶۴ سال ایران مواد مخدر مصرف میکنند که این بالاترین درصد مصرف مواد مخدر در جهان است.[۶۹] ایران بر اساس برآورد سال ۲۰۰۹ بیش از ۳۲ میلیون کاربر در اینترنت دارد.[۷۰]
مطابق نتایج نظرسنجی گالوپ ملت ایران در کنار عراق و کامبوج عصبانی ترین مردم جهان معرفی شدند.مردم ایران در این نظرسنجی اظهار داشتند که رخدادهای منفی زیادی را در زندگی روزمره خود تجربه میکنند. 49 درصد از جمعیت کشور برابر سوال«آیا بهتازگی عصبانی شدهاید؟» پاسخ مثبت دادند. سیدحسن چلک، رئیس انجمن مددکاری ایران برابراین موضوع اظهار داشت که فشارها و استرسهای روزانه مردم ایران باعث وقوع چنین مسئله ای شده است.[۷۱][۷۲]
پیش بینی میشود با نرخ رشد کنونی، جمعیت ایران تا سال ۲۰۵۰ به ۱۰۵ میلیون تن افزایش یابد.[۷۳] جمعیت ایران بر اساس برآورد مرکز آمار در سال ۱۳۹۱ حدود ۷۷ میلیون و ۱۷۶ هزار نفر بودهاست. رشد جمعیت ایران در حال کاهش است و در سال ۱۳۹۰ به ۱٫۲۹ درصد رسیدهاست. میانگین اندازه خانوارهای ایرانی نیز ۳٫۵۵ نفر است.[۷۴] در سال ۱۳۹۰ ایران هجدهمین کشور پرجمعیت جهان بودهاست.[۷۵]
بر اساس تقسیمبندی دانشنامه اتنولوگ در ایران در مجموع حدود ۷۵ زبان رواج دارد[۷۶] و بزرگترین گروههای زبانی ایران را فارسی، ترکی آذربایجانی، کردی، لری، ترکمنی، گیلکی، مازندرانی، عربی و بلوچی تشکیل میدهند. از دیگر زبانهای رایج در ایران میتوان به تاتی، تالشی و زبانهای مرکزی ایران اشاره کرد.
ترکیب زبانی جمعیت ایران بر اساس «کتاب واقعیتهای جهان سیا» ۵۳٪ فارسی و گویشهای آن، ۱۸٪ آذربایجانی و دیگر زبانهای ترکی، ۱۰٪ کردی، ۷٪ گیلکی و مازندرانی، ۶٪ لری، ۲٪ بلوچی، ۲٪ عربی و ۲٪ زبانهای دیگر است.[۶۶]
براساس نتایج سرشماری سال ۱۳۷۵ دربارۀ ترکیب قومی ملّت ایران ، جمعیت فارسها حدود ۷۳ تا ۷۵ درصد جمعیت ایران است. آمار سرشماری سال ۱۳۷۵ نشان میدهد که ۸۲ تا ۸۳ درصد مردم فارسی صحبت میکنند و ۸۶/۲ درصد از آنها فقط فارسی را میفهمند.[۷۷]
زبان رسمی و اداری ایران فارسی است. این زبان از شاخه جنوب غربی زبانهای ایرانی در خانواده هند و اروپایی است. براساس اصل پانزدهم قانون اساسی ایران کتابهای درسی باید با این زبان و خط باشد، ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس آزاد است.
همچنین آیینهای دیگر در برخی دورهها رواج یافتهاند مانند دین مزدک، مانی و مسیحیت پیش از اسلام. در پانصد سال گذشته، پس از تشکیل دولت صفویان همواره تشیع
آیین رسمی ایران بودهاست. بر اساس نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال
۱۳۹۰از ۷۵٬۱۴۹٬۶۶۹ نفر سرشماری شده در خصوص نوع دین، ۹۹/۳۸ درصد
(۷۴٬۶۸۲٬۹۳۸ نفر) مسلمان، ۰/۱۶ درصد (۱۱۷٬۷۰۴ نفر) مسیحی، ۰/۰۱ درصد (۸٬۷۵۶ نفر) کلیمی، ۰/۰۳ درصد (۲۵٬۲۷۱ نفر) زرتشتی، ۰/۰۷ درصد (۴۹٬۱۰۱ نفر) سایر ادیان و ۰/۳۵ درصد (۲۶۵٬۸۹۹ نفر) اظهار نشده ثبت شده است.[۷۸] برآوردهای خارجی انجام شده از جمعیت ایران، ٪۸۹ شیعه، ٪۹ سنی و ٪۲ مسیحی، زرتشتی، یهودی، بهائی و پیروان سایر ادیان هستند که با آمارهای رسمی اندکی متفاوت است.[۶۶]
در اصل ۱۲ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اسلام و مذهب جعفری دوازده امامی دین رسمی است و مذاهب چهارگانه اهل سنت (حنفی، شافعی، حنبلی، مالکی) و شیعیان زیدی نیز به عنوان اقلیت مذهبی قانونی شناخته شدهاند. همچنین در اصل ۱۳ قانون اساسی، ایرانیان مسیحی، یهودی و زرتشتی به عنوان اقلیت دینی پذیرفته شدهاند و میتوانند در حدود قانون بر اساس کیش خود عمل نمایند.
جمهوری اسلامی ایران | |
|
ایران یکی از ۱۹۲ کشور عضو سازمان ملل متحد است. همچنین در سازمان کشورهای صادر کنندهٔ نفت (اوپک)، سازمان کنفرانس اسلامی، جنبش عدم تعهد، سازمان اکو نیز عضویّت دارد.
روابط خارجی ایران در دورهٔ جمهوری اسلامی با تنشهای فراوانی روبرو بودهاست.
از جمله چالشهای ایران پس از انقلاب میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
نظام حقوقی ایران ترکیبی از فقه شیعه و نظام حقوقی رومی-ژرمنی است و عناصری از هر دو سیستم را در خود دارد.[۷۹] رهبر رئیس قوه قضائیه را انتخاب میکند و او نیز رئیس دیوان عالی و دادستان کل کشور را منصوب میکند. چندین نوع دادگاه در ایران فعالیت میکند. دادگاههای عادی به دادگاههای حقوقی (اختلاف میان اشخاص) و جزایی (صدور حکم مجازات برای مجرمین) تقسیم میشوند. دادگاه خانواده به اختلافات خانوادگی رسیدگی میکند. دادگاه انقلاب اسلامی صلاحیت رسیدگی به جرایم مربوط به امنیت ملی را دارد و دادگاه ویژه روحانیت هم مخصوص رسیدگی به اتهامات روحانیون است.
ایران دو نوع نیروی مسلح دارد. یکی ارتش که یک نیروی متعارف نظامی است و دیگری سپاه پاسداران که وظیفه دفاع از انقلاب و امنیت داخلی را نیز بر عهده دارد. یک نیروی شبهنظامی و داوطلب با نام بسیج هم زیر نظر سپاه سازماندهی میشود. استراتژی نظامی ایران پیرامون دو هدف اصلی بنا شدهاست:
به نوشته گلوبالسکیوریتی؛ نیروی زمینی ایران فاقد توانایی عملیاتهای نظامی مشترک مدرن است. این به دلیل پایبندی به دکترینهای نظامی قدیمی و ساختار نظامی نامناسبی است که بر آرایشهای مستقیم پیادهنظام تأکید دارد و اجازه ترکیب مؤثر عملیاتهای هوایی و زمینی را در جغرافیای ناهموار و وسیع کشور نمیدهد. نیروی هوایی و دفاع هوایی ضعیفترین حلقه در ساختار دفاعی کلی کشور هستند. این وضعیت تا زمانی که هواپیماهای ایرانی تعویض نشده، موجودی قطعات یدکی آنها افزایش پیدا نکند و آموزشهای خلبانان ارتقاء نیابد ادامه خواهد داشت چون اکثر هواگردهای ایران جنگندههای آمریکایی و جنگنده-بمبافکنهای چینی و روسی سالخورده هستند. با این وجود نیروی هوایی همچنان سطح قابل قبولی از قابلیت تهاجمی را حفظ کرده اما به دلیل ضعف در پدافند هوایی در مقابل حملات هوایی آسیبپذیر است.[۸۰]
حملونقل در ایران با توجه به یارانههای دولتی که به بنزین و گازوئیل تعلق میگیرد ارزان است و همین یارانهها بخش هنگفتی از خزانه دولت را میبلعد و منجر به الگوی اسرافکارانه مصرف سوخت، قاچاق به کشورهای همسایه و آلودگی هوا شدهاست. در سال ۲۰۰۸ بیش از یک میلیون نفر در بخش حملونقل مشغول به کار بودهاند. طول جادههای ایران در سال ۲۰۱۱ به ۱۷۳ هزار کیلومتر میرسیده که ۷۳ درصد آن آسفالت است. خطوط ریلی کشور نیز در همین سال ۱۱۰۶ کیلومتر بودهاست.
سالانه ۸۰۰ هزار تصادف در ایران روی میدهد که از حیث آمار مرگبارترین حوادث جادهای ایران رتبه اول را در جهان دارد.[۸۱]
در ۳۰ سال گذشته جمعیت ۳۶ میلیونی ایران به ۷۷ میلیون تن افزایش پیدا کرده و نخستین موج این نسل نو به بزرگسالی رسیدهاست. بر اساس آمارهای رسمی نرخ بیکاری به ۲۲ درصد رسیدهاست اما برخی کارشناسان رقم آن را ۱۲٫۲ درصد برآورد میکنند
از سال ۱۳۵۳ بیش از چهار دهه است که ایران با نرخ تورم بالا دست و پنجه نرم میکند. پایینترین تورم درطول این سالها ۷ درصد و گاهی نیز در حدود ۵۰ درصد بودهاست و نرخ بیکاری زمانی ۳ درصد و گاهی بیش از ۱۶ درصد بودهاست. در سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ (دو سال اخیر حکومت محمود احمدینژاد) ایران شاهد تورم شدید و رشد منفی اقتصادی روبرو شد. با به قدرت رسیدن حسن روحانی در سال ۲۰۱۳ سرعت رشد تورم بسیار کمتر شد اما با این وجود نرخ تورم ایران در سال ۲۰۱۳ بعد از ونزوئلا بالاترین رقم در جهان بوده است.[۸۲]
در حالی که در زمینه بدهی خارجی، این رقم برای مدتها صفر بوده ولی گاه چنان افزایش یافته که دولت را با بحران بازپرداخت مواجه کردهاست. خصوصی سازی، رهایی از اقتصاد متکی به نفت و همگام شدن با اقتصاد جهانی پیشنهادهایی است که از سوی تحلیلگران برای بهبود اوضاع اقتصادی ایران مطرح میشود.
وابستگی شدید به درآمدهای غیرقابل اعتماد نفتی، برنامه ریزی اقتصادی ایران را همواره شکننده کردهاست. برنامه دولت این است که وابستگی به درآمدهای نفتی را که ۸۰ درصد درآمدهای ارزی ایران را تشکیل میدهد، کاهش دهد اما هر گونه تلاش برای خارج کردن درآمدهای نفتی به معنای آن است که درآمدهای مالیاتی چند برابر شود. در همین راستا دولت اقدام به اجرای طرح هدفمندی یارانهها نمودهاست.
صنعت ایران پس از سالها همچنان زیر پوشش یک رشته قوانین حمایتی دولتی فعالیت میکند و اگر در برابر فشارهای رقابتی جهانی قرار گیرد ممکن است بسیاری از کارخانهها تعطیل شود و بیکاری افزایش یابد.
ایران در سالیان مختلف رشد اقتصادی مختلفی را تجربه کردهاست. بر پایهگذارش صندوق بینالمللی پول در سال ۲۰۰۹ رشد اقتصادی ایران ۱٫۱ بوده که این رقم در سال ۲۰۱۰ به ۱٫۶ درصد رسیدهاست که پس از قرقیزستان کمترین نرخ رشد اقتصادی را در بین کشورهای منطقه داشتهاست. بر پایه پیش بینی صندوق بینالمللی پول نرخ رشد ایران در سال ۲۰۱۱ به صفر درصد نزول میکند و در سال ۲۰۱۲ به ۳ درصد خواهد رسید.[۸۳]
ایران در زمینه کشاورزی و باغداری، در خصوص برخی تولیدات دارای رتبههای بالایی است. بنا بر آمار سال ۲۰۰۷، این کشور در تولید خیار در جهان دارای مقام دوم،[۸۴] بادام مقام چهارم،[۸۵] سیب مقام پنجم[۸۶] گیلاس سوم،[۸۷] انجیر مقام سوم،[۸۸] پسته مقام اول،[۸۹] طالبی مقام چهارم،[۹۰] گردو مقام دوم،[۹۱] زردآلو مقام دوم،[۹۲] خرما مقام دوم،[۹۳] نخود مقام چهارم،[۹۴] هندوانه مقام پنجم،[۹۵] میباشد.
عمدهترین صنایع پیشرفته ایران عبارتاند از: صنایع نفت، گاز، پتروشیمی، فولاد، نساجی، شیمیایی، غذایی، خودروسازی، الکتریکی و الکترونیکی و...
سازههای مهم دستی و سنتی ایران عبارتاند از: فرش و قالی، گلیم بافی و زیلو، منبتکاری، خاتمکاری و سفالگری.
مهمترین صنایع و معادن ایران عبارتست از: نفت و گاز. ایران، سومین ذخایر نفتی جهان، یازده درصد ذخایر ثابت شده نفتی زمین معادل ۱۳۰ میلیارد بشکه؛ و نیز دومین ذخایر گازی جهان، هجده درصد ذخایر ثابت شده گاز زمین، معادل ۲۶ تریلیون متر مکعب را در اختیار خود دارد.[۹۶][۹۷] همچنین ایران دومین صادرکننده بزرگ سازمان اپک است که پتانسیل تبدیل شدن به یک ابرقدرت انرژی را دارد.[۹۸] مهمترین منطقههای نفتی این کشور مسجد سلیمان، هفتگل، گچساران، آغاجاری و اسلامآباد غرب (شاه آباد پیشین) است. همچنین دریای مازندران نیز اندوخته نفتی بسیاری را در خود نهفته دارد. نفت قم نیز در حال بهرهبرداری است. مهمترین میدان گازی ایران، میدان گازی پارس، شامل: میدان گازی پارس جنوبی در منطقه عسلویه و میدان گازی پارس شمالی در منطقه مندستان هر دو در استان بوشهر واقع است.
بیشترین معادن در حال بهرهبرداری در استانهای خراسان وجود دارد. دیگر معادن مهم ایران عبارتاند از: معادن کانیهای فلزی: آهن، منگنز، کرومیت، مس، سرب، روی، نیکل، کبالت، طلا، نقره و اورانیوم؛ معدنی شیمیایی: گوگرد، نمک؛ سنگهای تزئینی مانند فیروزه؛ شن و ماسه؛ و زغال سنگ.
گردشگری در ایران قابلیت زیادی برای گسترش دارد. بر پایهٔ گزارش سازمان جهانی جهانگردی، ایران رتبه دهم جاذبههای باستانی و تاریخی و رتبه پنجم جاذبههای طبیعی را در جهان دارا است، ولی با این وجود به دلیل محدودیتهای اجتماعی و تفریحی تاکنون چندان در جذب گردشگران خارجی موفق نبودهاست.[۹۹] آمارهای رسمی از ورود گردشگران به ایران تفاوتی بین سفرهای تجاری، تفریحی و زیارتی نمیگذارد. اما به طور کلی در سال ۲۰۱۱ حدود ۳ میلیون نفر وارد ایران شدند و از این طریق بیش از دو میلیارد دلار وارد اقتصاد ملی ایران شد.[۱۰۰]
|
فرهنگ ایرانی ریشه در تاریخ دارد. برای شناخت فرهنگ ایران باید به کشورهای مستقلی که در پیرامون ایران هستند نیز نگریست. افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان، پاکستان، ترکمنستان، جمهوری آذربایجان و حتّی ارمنستان و گرجستان و همچنین کردهای عراق و ترکیه همگی کم یا زیاد گوشهای از فرهنگ ایران را به ارث بردهاند.
موسیقی ایرانی به گونههای گوناگون بازشناخته میشود، موسیقی کلاسیک (یا موسیقی اصیل یا ردیف)، موسیقی محلی (نواحی)، موسیقی آیینی و مذهبی. به دلیل از بین رفتن بسیاری از قطعات و آثار تاریخی موسیقی دقیقاً روشن نیست اینگونه موسیقی در طول تاریخ چگونه اجرا میشده ولی در دوره معاصر، موسیقی ایرانی هم به صورت تکنوازی (عمدتاً مبتنی بر بداهه نوازی) و هم به گونه گروهی که دربرگیرنده خواننده، نوازنده و تنبکنواز است، نواخته میشود. موسیقی ایرانی هنگامی که به گونه تکنوازی نواخته میشود، مونوفونیک است، هرچند در تکنوازی نیز آکوردها برای آرایهبندی به کار میروند و در برخی فرمها شاید در سراسر یک آهنگ نُت پدال نواخته شود. موسیقی که به گونه گروهی نواخته میشود، هته روفونیک است و آهنگی که خواننده آماده میکند، نوازنده به آسانی آن را بازتاب میدهد و کم و بیش آن را دگرگون میسازد.
نگارگری ایرانی که به اشتباه مینیاتور نیز خوانده میشود شامل آثاری از دورههای مختلف تاریخ اسلامی ایران است که بیشتر به صورت مصورسازی کتب ادبی (ورقه و گلشاه، کلیله و دمنه، سمک عیار)، علمی و فنی (التریاق، الادویه المفرده، الاغانی)، تاریخی (جامع التواریخ)، و همچنین، برخی کتب مذهبی، همچون، خاوران نامه میباشد.
اولین آثاری که بتوان نام نقاشی بر آنها نهاد، در غار دوشه لرستان و با حدود هشت تا دههزار سال قدمت به دست آمده، و در دوره تاریخی آنچه را که بتوان نقاشی نامید در دیوارنگاریهای اشکانی و ساسانی میتوان دید. با ورود اسلام به ایران، این کشور تا مدتها به دست امویان و عباسیان اداره شد، و از آن پس، با روی کار آمدن سلسلههای ایرانی سامانیان، غزنویان، و آل بویه استقلال از دست رفتهٔ ایرانیان تا حدودی به آنها بازگشت. از این پس، زمینه برای احیای هنر و فرهنگ ایرانی بهخصوص نگارگری ایرانی فراهم شد.
قالیبافی همواره در فرهنگ ایران جایگاه خاصی داشته و امروزه بیشترین فرشهای دستباف دنیا در ایران ساخته میشود. میزان صادرات فرشهای دستباف ایران در سال حدود ۵۱۷ میلیون دلار بودهاست. نقشهها و طرحهای قالی در مناطق مختلف کشور متفاوت است اما به طور کلی از رنگهای متنوعی برای به تصویر کشیدن گلها و گیاهان، جانوران و پرندگان استفاده میشود. زیراندازهای دیگری مثل گبه و گلیم نیز بافته میشوند که از نظر شیوه گرهزنی و بافت تاروپود با فرش تفاوت دارند.
ادبیات فارسی تاریخی هزار و صد ساله دارد. شعر فارسی و نثر فارسی دو گونه اصلی در ادب فارسی هستند. برخی کتابهای قدیمی در موضوعات غیرادبی مانند تاریخ، مناجات و علوم گوناگون نیز دارای ارزش ادبی هستند و با گذشت زمان در زمره آثار کلاسیک ادبیات فارسی قرار گرفتهاند.
آوازه برخی شاعران و نویسندگان ایرانی از مرزهای ایران فراتر رفتهاست. شاعران و نویسندگانی نظیر فردوسی، سعدی، حافظ شیرازی، مولوی، عمر خیام و نظامی شهرتی جهانی دارند. در میان چهرههای شناخته شده ادبیات معاصر فارسی در جهان میتوان به صادق هدایت در داستان و احمد شاملو در شعر اشاره کرد.
کلیه بررسیها و کاوشهای باستانشناسی حکایت از آن دارد که سابقه معماری ایران به حدود هزاره هفتم پیش −از میلاد میرسد. از آن زمان تا کنون پیوسته این هنر در ارتباط با مسائل گوناگون، بهویژه علل مذهبی، توسعه و تکامل یافتهاست.
معماری ایران دارای ویژگیهایی است که در مقایسه با معماری کشورهای دیگر جهان از ارزشی ویژه برخوردار است، ویژگیهایی چون طراحی مناسب، محاسبات دقیق، فرم درست پوشش، رعایت مسائل فنی و علمی در ساختمان، ایوانهای رفیع، ستونهای بلند و بالاخره تزئینات گوناگون که هریک در عین سادگی معرف شکوه معماری ایران است.
خوشنویسی ایرانی بخشی از خوشنویسی اسلامی است که در ایران و سرزمینهای وابسته یا تحت نفوذ او همچون کشورهای آسیای میانه، افغانستان و شبه قاره هند به تدریج حول محور فرهنگ ایرانی شکل گرفت؛ و نه تنها از مفاخر هنر ایرانی بلکه از مفاخر هنر اسلامی و حتی هنر جهان به شمار میرود.
درحالی که عمدهٔ تبدیل نگارش معمولی کلمات به خوشنویسی هنرمندانه در جهان اسلام، بهعهده ایرانیان بودهاست، رفته رفته ایرانیان سبک و شیوههایی مختص به خود را در خوشنویسی ابداع کردند. هرچند این شیوهها و قلمهای ابداعی در سایر کشورهای اسلامی هم طرفدارانی دارد اما بیشتر مربوط به ایران و کشورهای تحت نفوذ آن همچون کشورهای آسیای میانه، افغانستان، پاکستان و هند میباشد. در این منطقه نیز خوشنویسی همواره به عنوان والاترین شکل هنرهای بصری مورد توجه بوده و دارای لطافتی خاص است.[۱]
نخستین دوربین فیلمبرداری در زمان مظفرالدینشاه به ایران آمد. نخستین فیلم صدادار پارسی، فیلم دختر لر بود که در سال ۱۳۱۷ خورشیدی توسط عبدالحسین سپنتا ساخته شد.
ورود نخستین دستگاه سینماتوگراف به ایران در سال ۱۲۷۹ هجری خورشیدی توسط مظفرالدینشاه سر آغازی برای سینمای ایران به حساب میآید، هر چند ساخت اولین سالن سینمای عمومی تا سال ۱۲۹۱ اتفاق نیفتاد. تا سال ۱۳۰۸ هیچ فیلم ایرانی ساخته نشد و اندک سینماهای تأسیس شده به نمایش فیلمهای غربی که در مواردی زیرنویس پارسی داشتند میپرداختند. نخستین فیلم بلند سینمایی ایران به نام «آبی و رابی» در سال ۱۳۰۹ توسط اوانس اوگانیانس با فیلمبرداری خان بابا معتضدی ساخته شد. فیلم سینمایی ایرانی جدایی نادر از سیمین در سال ۱۳۹۱ برنده جایزه اسکار شد.
تهران نخستین شهر غرب آسیا بود که میزبان بازیهای آسیایی ۱۹۷۴ شد. ورزشگاه آزادی که برای این رقابتها ساخته شد بزرگترین ورزشگاه ایران است. ورزش زورخانهای و کشتی به عنوان ورزشهای سنتی و ملی ایران شناخته میشوند. تیم ملی کشتی آزاد ایران شش بار قهرمان تیمی جهان شدهاست و بیشترین مدالهای ایران در المپیک در این رشته به دست آمدهاست. غلامرضا تختی قهرمان المپیک و جهان در دهه ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ به عنوان یک قهرمان اسطورهای و نماد جوانمردی در ایران مورد احترام است.
فوتبال در ایران امروزه از محبوبترین ورزشهای ایران است. تیم ملی فوتبال ایران چهار بار به جام جهانی راه پیدا کرده، سه بار قهرمان آسیا و چهار بار برندهٔ مدال طلای بازیهای آسیایی شدهاست. بسکتبال و والیبال ایران نیز از دههٔ ۱۳۸۰ به بعد موفقیتهای زیادی کسب کردهاند. تیم ملی بسکتبال ایران در چهار دوره اخیر جام ملتهای آسیا از ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۳ سه بار قهرمان شدهاست و تیم ملی والیبال ایران با کسب رتبه ششم در قهرمانی جهان ۲۰۱۴ و رتبه چهارم لیگ جهانی ۲۰۱۴ بهترین نتایج یک تیم آسیایی در این رشته ورزشی را کسب کرد.
ایران زادگاه ورزش چوگان است و در متنهای قدیمی همچون شاهنامه فردوسی به این بازی اشاره شدهاست. تخته نرد نیز از بازیهایی است که در ایران ابداع شده و بخش مهمی از تکامل شطرنج نیز در ایران اتفاق افتاده است. با توجه به محیط کوهستانی ایران ورزشهای کوهنوردی و صخرهنوردی نیز در ایران رایجند. چندین پیست اسکی هم در نزدیکی تهران واقع است و پیست اسکی توچال با ارتفاع ۳۷۳۰ متر از مرتفعترین پیستهای دنیاست.
ورزشهای قدرتی همچون وزنه برداری نیز در ایران بسیار محبوب هستند. وزنهبرداری پس از کشتی بیشترین مدالهای المپیکی ایران را به دست آوردهاست. هنرهای رزمی متنوعی نیز در ایران تمرین میشوند. کونگفو توآ در دهه ۱۳۵۰ در ایران با اقتباس از هنرهای رزمی چینی ابداع شد و ورزشکاران ایرانی در رشتههای مختلف رزمی بارها قهرمان جهان شدهاند.
از نخستین حضور رسمی ایران در المپیک در بازیهای ۱۹۴۸ لندن تا ۲۰۱۲ لندن، ورزشکاران ایرانی موفق شدند تا در مجموع ۶۰ مدال برای کشورشان تصاحب کنند. ۱۵ مدال طلا، ۲۰ مدال نقره و ۲۵ مدال برنز حاصل تلاش ۳۹ ورزشکار ایرانی در ۱۵دوره از بازیهای المپیک است. ۳۳ مدال در کشتی آزاد، ۱۶ مدال در وزنهبرداری، ۵ مدال در کشتی فرنگی، ۵ مدال در تکواندو و یک مدال در پرتاب دیسک به دست آمدهاند و هادی ساعی با دو مدال طلا و یک برنز پرافتخارترین ورزشکار ایران در المپیک است. بهترین مقام ایران رتبهٔ چهاردهم در المپیک ۱۹۵۶ ملبورن است و بهترین نتیجه از نظر تعداد مدال هم در المپیک ۲۰۱۲ لندن با ۴ مدال طلا، ۵ مدال نقره و ۳ مدال برنز به دست آمد.[۱۰۱]
|archivedate=, |accessdate=
(help)|archivedate=
(help)|archivedate=
(help)|archivedate=, |accessdate=
(help)|archivedate=, |accessdate=
(help)ویکیسفر یک راهنمای سفر برای ایران دارد. |
در پروژههای خواهر میتوانید در مورد ایران اطلاعات بیشتری بیابید.
توجه کنید: این فایل حدوداً ۹٫۵ مگا بایت است
ترکمنستان | ارمنستان، جمهوری آذربایجان، دریای خزر | ترکیه | ||
افغانستان | عراق | |||
ایران | ||||
پاکستان | خلیج فارس، دریای عمان | کویت |
|
محمدتقی بهجت
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
محمدتقی بهجت فومنی
شناسنامه
نام کامل محمدتقی بهجت فومنی
لقب آیت الله العظمی
(العبد - فاضل گیلانی)
تاریخ تولد ۲ شهریور ۱۲۹۵ (۲۵ شوال ۱۳۳۴)
زادگاه فومن - گیلان ایران
محل تحصیل نجف، قم
محل زندگی قم
محل مرگ ۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۸ (۹۲ سال) قم، ایران
مدفن حرم فاطمه معصومه
اطلاعات علمی
استادان سید علی قاضی طباطبایی
محمدحسین غروی اصفهانی
علی محمد بروجردی
سید ابوالحسن اصفهانی
محمدکاظم شیرازی
مرتضی طالقانی
سید ابوالقاسم خویی
سید حسین طباطبایی بروجردی
شاگردان علی پهلوانی تهرانی
محمدحسن احمدی فقیه یزدی
حسن لاهوتی اشکوری
مختار امینیان
محمود امجد
مصباح یزدی
کاظم صدیقی
تالیفات وسیلة النجاه
جامع المسائل
مباحث الاصول
بهجة الفقیه
مناسک حج
رساله توضیح المسائل
فعالیتهای
علمی تدریس خارج فقه و اصول
وبگاه رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار آیت الله العظمی بهجت (قدس سره)
محمدتقی بهجت فومنی (زادهٔ ۲ شهریور ۱۲۹۵ در فومن – درگذشتهٔ ۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۸ در قم)،[۱] از عرفای بهنام و از مراجع تقلید شیعه بود. او از شاگردان آیت الله غروی اصفهانی (مشهور به کمپانی) و آیت الله قاضی طباطبایی بود[۲] و از جانب آیت الله قاضی لقب فاضل گیلانی گرفته بود.[۲][۳] وی در ۹۲ سالگی به علت ایست قلبی در بیمارستان ولیعصر قم درگذشت[۴] و در حرم فاطمه معصومه به خاک سپرده شد.[۵]
محتویات
۱ زندگی نامه
۱.۱ تولد
۱.۱.۱ نامگذاری
۱.۲ از کودکی تا آغاز نوجوانی
۱.۳ سفر به کربلا
۱.۴ سفر به نجف
۱.۴.۱ اساتید
۱.۴.۱.۱ لقب فاضل گیلانی
۱.۵ بازگشت به ایران
۱.۶ اقامت در قم
۱.۶.۱ اسامی اساتید
۱.۷ درگذشت
۲ فعالیتها
۲.۱ فعالیتهای علمی
۲.۱.۱ تدریس
۲.۱.۱.۱ اسامی شاگردان
۲.۱.۲ تالیفات
۲.۲ فعالیتهای اجتماعی
۲.۲.۱ مرجعیت
۳ در نگاه دیگران
۴ ادعای پیش بینی بهجت از رخدادهای کنونی یمن
۵ پانویسها و منابع
۶ پیوند به بیرون
زندگی نامه[ویرایش]
تولد[ویرایش]
محمدتقی بهجت در شب جمعه برابر با ۲ شهریور ۱۲۹۵ برابر با ۲۵ شوال ۱۳۳۴ در خانوادهای دیندار، در شهر فومن واقع در استان گیلان، چشم به جهان گشود.[۱] کربلایی محمود، پدر وی، از مردان مورد اعتماد شهر فومن بود و در ضمن اشتغال به کسب و کار، به رتق و فتق امور مردم میپرداخت و اسناد و قبالههای محلی به گواهی وی میرسید.[۶] پدرش همچنین از ذوق ادبی برخوردار بوده و در رثای اهل بیت به ویژه حسین بن علی شعر میسرود.[۱][۶]
نامگذاری[ویرایش]
کودکی آیت الله بهجت
کربلایی محمود، پدر آیت الله بهجت
دربارهٔ نام آیت الله بهجت خاطرهای از یکی از نزدیکان وی نقل شده است:[۷][۶][۸][۹]
پدر آیت الله بهجت در سن ۱۶–۱۷ سالگی بر اثر بیماری وبا در بستر بیماری میافتد و حالش بد میشود به گونهای که امید زنده ماندن او از بین میرود وی میگفت: در آن حال ناگهان صدایی شنیدم که گفت: «با ایشان کاری نداشته باشید، زیرا ایشان پدر محمدتقی است.»
تا اینکه با آن حالت خوابش میبرد و مادرش که در بالین او نشسته بود گمان میکند وی از دنیا رفته، اما بعد از مدتی پدر آقای بهجت از خواب بیدار میشود و حالش رو به بهبودی میرود و بالاخره کاملاً شفا مییابد. چند سال پس از این ماجرا تصمیم به ازدواج میگیرد و سخنی را که در حال بیماری به او گفته شده بود کاملاً از یاد میبرد. بعد از ازدواج نام اولین فرزند خود را به نام پدرش مهدی میگذارد، فرزند دومی دختر بوده، وقتی سومین فرزندش متولد میشود، اسمش را محمدحسین میگذارد، و هنگامی که خداوند چهارمین فرزند را به او عنایت میکند به یاد آن سخن که در دوران بیماری اش شنیده بود میافتد، و وی را «محمدتقی» نام مینهد، ولی وی در کودکی در حوض آب میافتد و از دنیا میرود، تا اینکه سرانجام پنجمین فرزند را دوباره «محمدتقی» نام میگذارد، و بدینسان نام آیت الله بهجت مشخص میگردد.
از کودکی تا آغاز نوجوانی[ویرایش]
نوجوانی محمدتقی بهجت
نخستین رویداد مهم در زندگی وی، از دست دادن مادر در شانزده ماهگی بود.[۱][۶] تحصیلات ابتدایی را در مکتبخانه ملاحسین کوکبی فومنی واقع در فومن گذراند و در همان شهر به تحصیل مقدمات علوم اسلامی در حوزه علمیه پرداخت.[۱][۱۰] زیر نظر استادانی همچون آیتالله شیخ احمد سعیدی فومنی دروس حوزوی را کنار برخی متون فارسی همچون بوستان، گلستان و کلیلهودمنه فراگرفت.[۱][۱۱]
سفر به کربلا[ویرایش]
محمدتقی بهجت (جوانی)
در ۱۳ سالگی پدرش که شوق وی به کسب علم را دید، او را همراه یکی از دوستان متمکّنش که قصد تشرف به عتبات داشت، به کربلا فرستاد. محمدتقی در سفر اول موفق به خروج از مرز نشد و مأموران مرزی به بهانه عدم همراهی والدین یا نداشتن جواز خروج، از ورودش به عراق جلوگیری کردند.[۲][۱۱] اما چندی بعد، در جمادی الثانی سال ۱۳۴۸ ق.(۱۳۰۸ خورشیدی) در حالی که چند ماه بیشتر تا ۱۴ سالگی فاصله نداشت موفق به خروج از کشور شد.[۲][۱۰] محمدتقی به منزل عمویش که در آن زمان مقیم کربلا بود، وارد شد و پس از حدود یک سال به مدرسه رفت و در حجره ساکن شد.[۲][۱۱] محمدتقی در این سالها ادبیات عرب و بخشی از کتابهای فقه و اصول را خواند و در سال دوم سکونتش در کربلا، نزد آیتالله جعفر حائری فومنی و با حضور پدر که به کربلا آمده بود، به کسوت روحانیت درآمد.[۲][۱۱]
سفر به نجف[ویرایش]
محمدتقی بهجت (جوانی)
آیت الله بهجت، پس از چهار سال حضور در کربلا، در سال ۱۳۵۲. ق برابر با ۱۳۱۲ عازم نجف شد.[۱۰][۱۱] او در حوزه علمیه نجف نخست بخشهای پایانی سطح عالی علوم حوزوی را در محضر استادانی همچون مرتضی طالقانی، هادی میلانی، ابوالقاسم خویی، علی محمد بروجردی و محمود شاهرودی به پایان رساند و سپس وارد دروس خارج فقه و اصول شد.[۲][۱۱] برای تحصیل در دروس خارج، در محضر استادان طراز اول نجف همچون آیتالله آقا ضیاءالدین عراقی و آیتالله میرزای نائینی در اصول و آیتالله محمدکاظم شیرازی در فقه بود.[۱۰][۱۱] سپس به حوزه درسی آیتالله محمدحسین غروی اصفهانی (مشهور به کمپانی اصفهانی) پیوست و سالها ماندگار شد. همچنین از محضر درس آیتالله ابوالحسن اصفهانی بهره برد.[۲][۱۰][۱۱] محمدتقی علاوه بر فقه و اصول، به فلسفه و علوم عقلی نیز توجه داشت. بدینرو کتابهای مهم فلسفه مانند الاشارات و التنبیهات ابن سینا و اسفار ملاصدرا را نزد آیتالله سید حسین بادکوبهای فراگرفت.[۲][۱۰][۱۱]
با تدریس دروس، از فضلا و مدرسین سطوح عالی حوزه شد. همکاری با شیخ عباس قمی در تألیف کتاب سفینةالبحار از دیگر فعالیتهای علمی و معرفتی وی در آن سالها بود.[۲][۱۱]
وی در حدود ۲۵ سالگی به درجه اجتهاد رسیده بود.[نیازمند منبع]
اساتید[ویرایش]
دو چهره برجستهٔ علمی و معنوی حوزهٔ نجف تأثیر عمیقتری بر شخصیت محمدتقی بهجت گذاشتند: آیتالله غروی اصفهانی (مشهور به کمپانی) و آیت الله قاضی طباطبایی.[۲][۱۰][۱۱] وی سالها از محضر غروی اصفهانی بهره برد و در محضر درس او، پیوسته آموخت و نقد کرد و پیش رفت؛ بدان حد که در زمرهٔ بهترین شاگردان او درآمد.[۲][۱۱] او دربارهٔ آیت الله غروی میگوید:(به نقل از آیت الله مصباح)
مرحوم آقا شیخ محمد حسین طوری بود که اگر کسی به فعالیتهای علمی اش توجه میکرد تصور میکرد در شبانه روز هیچ کاری غیر از مطالعه و تحقیق ندارد، و اگر کسی از برنامههای عبادی ایشان اطلاع پیدا میکرد فکر میکرد غیر از عبادت به کاری نمیپردازد.[۱۲][۱۳]
لقب فاضل گیلانی[ویرایش]
همچنین عارف نامی میرزا علی قاضی تأثیر بسیاری بر روش عرفانی و کسب مراتب معنوی او گذاشت. به واقع وی با ورود به نجف اشرف در سن هیجده سالگی، گمشدهٔ خویش را در وجود او یافت و سالها در محضرش، شاگردی کرد.[۲][۱۰][۱۱] آیت الله قاضی نیز به این شاگرد خود عنایات ویژه داشت و از سر صمیمیت و محبت، او را «فاضل گیلانی» خطاب میکرد.[۲][۳][۱۱]
اشتغال شدید و شبانهروزی به تحصیل و تهذیب، گاهی وی را در بستر کسالت و بیماری میافکند. از همین روی، هر از گاه باید به کاظمین و سامرا و کربلا میرفت تا ضمن تغییر آبوهوا، جسم نحیف خود را از آسیبهای بیشتر مصون نگه دارد.[۲][۱۱]
بازگشت به ایران[ویرایش]
آیت الله محمد تقی بهجت - ۱۳۲۴ خورشیدی - نجف اشرف
آیت الله محمدتقی بهجت پس از شانزده سال اقامت در عراق در سال ۱۳۲۴ ش. (۱۳۶۴ ق.) به توصیه پزشکان و به دلیل بیماری به ایران بازگشت.[۱۴][۱۵] مدت چندانی نگذشته بود که به پیشنهاد خواهر بزرگترش ازدواج کرد.[۱۴][۱۱] چند ماهی را در فومن ماند تا اینکه تصمیم گرفت دوباره به حوزهٔ علمیهٔ نجف برود. اما این بار بر آن شد که در مسیر راه و همزمان با پرداختن به امور گذرنامه، چندی در شهر قم ساکن شود، تا با حوزه علمیه قم آشنایی بیشتری پیدا کند، سپس عازم نجف گردد. بدینرو در شوال سال ۱۳۶۴ ق. برابر با ۱۳۲۴ خورشیدی، عازم قم شد.[۱۴][۱۵][۱۱] بیش از چندی از حضورش در قم نگذشته بود که در ۲۸ صفر سال ۱۳۶۵ ق.، برابر با سال ۱۳۲۵ ش. پدر خود را نیز از دست داد.[۱۴][۱۱] ماههای سکونت در قم با خبرهایی ناگوار که از نجف میرسید، همراه بود؛ درگذشت آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی در ذیالحجه ۱۳۶۵ ه. ق؛ و آیتالله میرزا علی قاضی در ربیعالاول ۱۳۶۶ ق. او را به سوگ نشاند.[۱۴][۱۵][۱۱]
اقامت در قم[ویرایش]
این اخبار و فوت پدر، وی را برآن داشت که در شهر قم سکنی گزیند[۱۵][۱۱] و در آنجا تحصیلات خود را با حضور در جلسات درس خارج آیت الله کوه کمری و آیت الله بروجردی (که چند ماهی از حضورش در حوزه علمیه قم نمیگذشت) ادامه دهد.[۱۴][۱۵][۱۱] وی در زمرهٔ برجستهترین افراد حاضر در درس آن مرجع قرار گرفت[۱۵][۱۱] و خیلی زود بهعنوان یکی از مهمترین و دقیقترین مستشکلان درس او شناخته و انگشتنما شد. بدین روی، لب از نقد و اشکال علمی بست تا به چشم نیاید و بدو توجه نشود.[۱۴][۱۱]
آیت الله مصباح یزدی، در این باره میگوید:
آیتالله بهجت از همان زمانی که آیتالله بروجردی در قم درس شروع کرده بودند از شاگردان برجسته و از مُستَشکِلین معروف و مبرّز درس ایشان بودند. معمولاً استادانی که درس خارج میگویند، در میان شاگردانشان یکی دو سه نفر هستند که ضمن اینکه بیش از همه مطالب را ضبط میکنند احیاناً اشکالاتی به نظرشان میرسد که مطرح و پیگیری میکنند تا مسائل کاملاً حل شود. اینان از دیگران دقیقترند، و اشکالاتشان علمیتر و نیاز به غور و بررسی بیشتری دارد، و ایشان در آن زمان چنین موقعیتی را در درس مرحوم آیتالله بروجردی داشتند.[۱۵][۱۶][۱۱]
او تا پایان عمر در شهر قم زندگی کرد.
اسامی اساتید[ویرایش]
اساتید خارج فقه و اصول
سید ابوالحسن اصفهانی
آقا ضیاءالدین عراقی
میرزای نائینی
محمدحسین غروی اصفهانی
محمدکاظم شیرازی
سید حسین طباطبایی بروجردی
اساتید اخلاق و عرفان
سید علی قاضی
مرتضی طالقانی
اساتید فلسفه
مرتضی طالقانی
سید حسین بادکوبهای
درگذشت[ویرایش]
محمدتقی بهجت در ساعت ۱۴ و ۳۰ دقیقه روز یکشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۸ در سن ۹۲ سالگی به علت ایست قلبی درگذشت.[۴][۱۷] جنازه وی پس از تشییع انبوه مردم و اقامه نماز بر آن توسط آیتالله جوادی آملی در حرم فاطمه معصومه (در مسجد بالاسر[۵])دفن شد.
در پی درگذشت وی شخصیتهای سیاسی مانند سید علی خامنهای، هاشمی رفسنجانی و رئیس جمهور وقت (احمدی نژاد) و سایر مسئولان عالیرتبه نظام، مراجع تقلید (سیستانی، مکارم شیرازی، صافی، موسوی اردبیلی، نوری همدانی، سبحانی، مظاهری، گرامی، ملکوتی، علوی گرگانی، ...) و بزرگان حوزه و مراکز و مجامع دینی و فرهنگی پیام تسلیت فرستادند.[۱۸][۱۱]
فعالیتها[ویرایش]
فعالیتهای علمی[ویرایش]
تدریس[ویرایش]
وی در زمان طلبگی در نجف به تدریس نیز مشغول بود.[۱۹] پس از ورود به قم نیز مشغول تدریس شد و پس از قریب یک سال به تدریس خارج فقه و اصول همت گماشت که بیش از شصت سال و تا آخرین روزهای عمرش ادامه یافت.[۱۴][۱۱] در سالهای اخیر صبحها به تدریس خارج فقه و عصرها به تدریس خارج اصول اشتغال داشت و به انگیزه دوری از شهرت، حجرههای مدارس و سپس منزل خود را محل تدریس قرار داد؛ اما سرانجام با اصرار شاگردان، نخست در دو مسجد کوچک و از سال ۱۳۷۵ ش. در مسجد فاطمیه، واقع در گذرخان درسهای خود را برگزار کرد و تا پایان عمر در این محل به تدریس اهتمام ورزید.[۱۴][۱۱]
اسامی شاگردان[ویرایش]
با توجه به اینکه آیت الله بهجت به خاطر شهرت گریزی عمدتاً در منزل خود تدریس میکرد، با وجود این افراد بسیاری از محضر او استفاده کردهاند که برخی از آنان از قرار زیرند:[۲۰][۲۱][۱۱]
محمدتقی مصباح یزدی
عبدالمجید رشید پور
مهدی روحانی
کاظم صدیقی
علی پهلوانی تهرانی
محمدهادی فقهی
هادی قدس
محمد ایمانی
مختار امینیان
محمود امجد
محمدحسن احمدی فقیه یزدی
محمدحسین احمدی فقیه یزدی
مسعودی خمینی
سید رضا خسروشاهی
اسماعیل عابدی
عزیز علیاری
سید محمد مؤمنی
حسین مفیدی
محمدکریم پارسا
جواد محمدزاده تهرانی
سید صابر مازندرانی
حسن لاهوتی اشکوری
نمازی شیرازی
مهدی هادوی
تالیفات[ویرایش]
آیتالله بهجت، تألیفات متعددی در فقه و اصول دارند که خود برای چاپ اکثر آنها اقدام نکردند. وقتی گروهی خواستند آثارش را بدون استفاده از وجوه شرعی، چاپ کنند، به آنان گفت: «هنوز بسیاری از کتابهای علمای بزرگ، سالهاست که مخطوط باقیماندهاند. آنها را چاپ کنید. این کتابها دیر نشده است».[۲۲][۲۳] اما برخی از آثار چاپی و خطی او به این قرار است:[۲۲][۲۳][۱۱]
رساله توضیح المسائل (فارسی و عربی)
مناسک حج
وسیلةالنجاة:این کتاب حاوی آرای او در برخی ابواب فقه است که در متن کتاب وسیلةالنجاة، تألیف آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی آمد و جلد نخست آن به چاپ رسید.
جامعالمسائل: دوره فقه فتوایی، حاصل تأمّلات بیستوپنج ساله این فقیه اهلبیت در مقام افتاست که در نوع خود بینظیر است. بخشی از آن حاشیه برکتاب ذخیرةالعباد شیخ محمدحسین غروی اصفهانی است که در پنج جلد به چاپ رسید.
مباحث الاصول:دوره کامل اصول
مجموعه فقهی بهجةالفقیه:شامل کتابهای طهارة، صلاة، زکاة، خمس و حج؛
حاشیه بر مکاسب شیخ انصاری و تکمیل آن تا پایان متاجر
حاشیه بر مناسک شیخ انصاری
سرودههای عرفانی و اخلاقی
وی در تألیف سفینةالبحار با شیخ عباس قمی نیز همکاری داشتهاست.[۲][۲۳][۱۱]
فعالیتهای اجتماعی[ویرایش]
مرجعیت[ویرایش]
پس از درگذشت محمدعلی اراکی، جامعهٔ مدرسین حوزه علمیه قم، مرجعیت وی را اعلام کرد و افرادی چون عبدالله جوادی آملی و علی مشکینی نیز برای پذیرش مرجعیت از سوی وی نقش داشتند. همچنین او هیچگاه اقدام به انتشار رساله عملیه نکرد تا اینکه با درخواستهای پی در پی افراد راضی شد تا فتاوایش بدون ذکر نام به چاپ برسد. از چاپ ششم به بعد روی جلد رساله او عبارت «العبد محمدتقی بهجت» نوشته شد.[۱۰]
به نقل عباس محفوظی، وی خواسته بود که مقلدانش به علی صافی گلپایگانی رجوع کنند علی صافی چند ماه پس از فوت بهجت درگذشت. فرزند ارشد وی علی بهجت نیز اعلامیهای مبنی بر ادامه کار دفتر آیتالله بهجت زیر نظر علی صافی صادر کرد.[۲۴]
در نگاه دیگران[ویرایش]
آیت الله بهجت در نگاه علما دارای وجهه و حسن شهرت بود.
نظر آیت الله خمینی دربارهٔ وی به نقل از آیت الله مصباح آمده است: «مرحوم آقا مصطفی (ره) از پدرشان مرحوم امام (ره) نقل میکرد: آقا معتقدند جناب آقای بهجت دارای مقامات معنوی بسیار ممتازی هستند.[۲۵][۲۶]»
علامه طباطبایی: «ایشان (آیت الله بهجت) عبد صالح است»[۲۵][۲۶]
آیت الله بهاء الدینی: «الآن ثروتمندترین مرد جهان (از جهت معنوی) آقای بهجت است.»[۲۵][۲۶]
آیت الله امجد: «ایشان از مفاخر عصر ما هستند، کسانی که کم و بیش با ایشان آشنایی دارند میدانند که در یک اوج بالایی از علم و معنویت قرار دارند... بنده معتقدم آقای بهجت در علم و معنویت نظیر ندارد. به تعبیر دیگر: ایشان فرشته روی زمین هستند.[۲۵][۲۶]»
علامه محمدتقی جعفری: «اینکه در روایات آمده است که «هر کس عالمی را در چهل روز زیارت نکند، مات قلبه (قلبش میمیرد) و همچنین «زیارة العلماء أحبّ إلی الله تعالی من سبعین طوافاً حول البیت: زیارت علماء در نزد خدا محبوبتر از هفتاد بار طواف نمودن در گرد خانه {خدا} میباشد.» مصداق بارز «علما» آیت الله بهجت هستند. صرف دیدن و ملاقات کردن ایشان خود سر تا پا موعظه است. من هر وقت ایشان را میبینم تا چند روز اثر این ملاقات در من باقی است، و در واقع هشدار دهنده برای ما میباشد.[۲۵][۲۶]»
آیت الله مشکینی: «ایشان (آیت الله العظمی بهجت) از جهت علمی هم در فقه و هم در اصول، در یک مرتبه خیلی بالایی در میان فقهای شیعه قرار دارند، و از جهت تقوا و کمالات و عظمت روحی در مرحلهای بالاتر از آن میباشند[۲۵][۱۹][۲۶]»
آیت الله مصباح: «آیت الله بهجت جامع دقتهای مرحوم آقا میرزا محمد تقی شیرازی از طریق شاگردان بر جسته شان آقا شیخ محمد کاظم، و همینطور نوآوریهای مرحوم آقای نائینی و مرحوم آقا شیخ محمد حسین اصفهانی، و تربیتهای معنوی مرحوم آقای قاضی میباشند.[۲۵][۲۶]»
ادعای پیش بینی بهجت از رخدادهای کنونی یمن[ویرایش]
کاظم صدیقی در سخنانی که در دانشگاه شریف ایراد کرده بود به نقل از بهجت پیرامون درگیریهای کشور یمن ادعا کرد: «شخصی در ایوان حرم امام رضا (ع) به محضر آیتالله العظمی بهجت (ره) رسید و پرسید "از ظهور چه خبر؟"؛ حضرت آیتالله العظمی بهجت (ره) جواب دادند: مراقب اوضاع یمن باشید؛ جرقهای در یمن زده میشود که با ظهور ارتباط دارد و ما باید خودمان را برای ظهور آماده کنیم..»[۲۷][۲۸] چندی بعد از سوی مرکز تنظیم و نشر آثار بهجت به این دلیل که از بیت و شاگردان آیتالله بهجت کسی در اینباره از وی مطلبی نشنیده است این ادعا را تأیید نکرد.[۲۹][۳۰][۳۱]
به نام خدا
کانون فرهنگی هنری روستای دولت آبادنیزامسال برای اردو سنین نوجوان رابه سینمابرده تابتوانندازاین فیلم معناگرابازدیدکرده وبازندگی پیامبر<ص>بیشتر آشنا شوند.
محمد رسولالله (فیلم)
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
با رسالت (فیلم) اشتباه نشود.محمد رسول الله (ص)
پوستری از فیلم که آمنه (مینا ساداتی) و نوزادی محمد را نشان میدهد
کارگردان مجید مجیدی
تهیهکننده شرکت سینمایی نور تابان
محمدمهدی حیدریان (مدیر پروژه)
نویسنده مجید مجیدی
کامبوزیا پرتوی
حمید امجد
بازیگران علیرضا شجاع نوری
مهدی پاکدل
ساره بیات
مینا ساداتی
محسن تنابنده
داریوش فرهنگ
رعنا آزادیور
حمیدرضا تاج دولت
سیدصادق هاتفی
محمد عسگری
آرش فلاحت پیشه
جعفر قاسمی
پانتهآ مهدینیا
نسرین نصرتی
بهارک صالح نیا
علی اصغر خطیب زاده
امین آبان
هادی آقا حسینی
زنده یاد پیروز رفیعی
یوسف بختیاری
موسیقی ای. آر. رحمان
فیلمبرداری ویتوریو استورارو
حمید خضوعی ابیانه
تدوین روبرتو پرپینانی
توزیعکننده شرکت سینمایی نور تابان
تاریخهای انتشار ۵ شهریور ۱۳۹۴ (ایران)[۱]
مدت زمان ۱۷۸ دقیقه[۲][۳]
کشور ایران
زبان فارسی، عبری، آرامی و گیزی[۴]
هزینهٔ فیلم ۱۱۶ میلیارد تومان[۵][۶]
محمد رسول الله فیلمی است با ژانر تاریخی به کارگردانی مجید مجیدی که داستان زندگی کودکی محمد (پیامبر اسلام) (سده ۶ (میلادی)) را روایت میکند. این فیلم در سی و سومین دوره جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۹۳ برای اولین بار اکران شد.[۷][۸] اکران سراسری محمد رسولالله از روز ۵ شهریور ۱۳۹۴ (۲۷ اوت ۲۰۱۵) در ایران و همزمان با افتتاحیه جشنواره فیلم مونترال کانادا آغاز شد.[۱][۹][۱۰][۱۱]
بناست سهگانهای سینمایی و مستقل از هم تولید شود که به مقاطع مختلف زندگی محمد بپردازد. در اولین فیلم، قصه از دوران جاهلیت و شرایط اجتماعی زمان تولد محمد آغاز میشود و در ۱۲ سالگی او به پایان میرسد. آنچه از ابتدا مورد نظر بوده، عرضه این فیلم در ابعاد بینالمللی و طراحی اثر برای تماشاگر جهانی با هر دین و آئینی است.[نیازمند منبع]
در ساخت این مجموعه همچون سایر فیلمهای تاریخی سالهای اخیر ایران نظیر ملک سلیمان از عوامل خارجی و در سطح سینمای روز جهان استفاده شده است. فیلمبرداری این اثر بر عهده ویتوریو استورارو و موسیقی متن آن ساختهٔ ای. آر. رحمان است که هر دو از هنرمندان برنده جایزه اسکار به شمار میآیند.[نیازمند منبع]
این فیلم در شهرک سینمایی پیامبر اعظم که در ۵۵ کیلومتری شهر قم قرار دارد، ساخته شدهاست. در این شهرک، ماکت شهرهای مکه و مدینه با مشخصات ۱۴۰۰ سال قبل، در مقیاس یک به یک (مختصات واقعی) طراحی و ساخته شدهاست و قرار است پس از پایان فیلمبرداری، از این دکور تحت عنوان شهرک سینمایی پیامبر اعظم برای دیگر پروژههای سینمایی دربارهٔ تاریخ اسلام استفاده شود.[۱۲]
این فیلم پرهزینهترین فیلم تاریخ سینمای ایران محسوب میگردد.[۱۳] بخشهایی از این فیلم (مربوط به واقعه جنگ اصحاب فیل ) در کشور آفریقای جنوبی فیلمبرداری شده است.
فیلم محمد در تهران در ۴۰ سالن سینما به نمایش در آمد و با فروش ۱۷۰ میلیونی روز اول اکران خود در سینماهای تهران بالاترین میزان فروش برای افتتاحیه یک فیلم سینمایی در ایران را رقم زد.[۱۴]این فیلم پیش از تولد پیامبر اسلام (تا ۱۲سالگی) او را در بر میگیرد و البته بخشهای قبل از ۵۰ سالگی محمد نیز بهصورت فلاشبک نشان داده میشود.[۱۴]
فیلم «محمّد رسول الله» پیش از اکران عمومی و حتی پس از اکران با استقبال برخی کشورهای عربی و مخالفت برخی دیگر مواجه شده است. مجید مجیدی کارگردان این فیلم در پاسخ به برخی مخالفین اعلام کرده که در نگارش فیلمنامه از روایتها و منابع مورد تأیید مسلمانان و نه تنها شیعیان بهره برده است.[۱۵]
فیلم محمد رسول الله (ص) به عنوان نماینده سینمای ایران در جشنواره اسکار سال 2016 میلادی علام شد.[۱۶]
محتویات
۱ خلاصهٔ داستان
۲ تولید
۲.۱ فیلمبرداری
۲.۲ جلوههای ویژه
۲.۳ طراحی دکور و صحنه
۲.۴ لوکیشنها
۲.۵ زبانهای اقوام
۲.۶ نامنوشت
۲.۷ افتتاح شهرک سینمایی پیامبر اعظم (ص)
۲.۸ بازدید رهبر ایران
۳ بازیگران
۴ عوامل تولید
۵ اکران و فروش
۶ مخالفان
۷ مخالفان اکران گسترده
۸ حامیان
۹ نظرات
۱۰ جستارهای وابسته
۱۱ منابع
۱۲ پیوند به بیرون
خلاصهٔ داستان[ویرایش]
داستان از سال ده بعثت محمد شروع میشود و در یک فلشبک که اکثر فیلم را شامل شده به سال عام الفیل و تولد پیامبر و دوران کودکی وی میرود.
در سال عام الفیل، ابرهه یکی از سرداران لشکر حبشه به دستور پادشاه این سرزمین به مکه لشکرکشی میکند تا کعبه را از بین ببرد. ابرهه به وسیلهٔ چندین هزار نفر با فیل، اسب و تجهیزات جنگی فراوان به سوی شهر مکه میآیند ولی در نزدیکی مکه که حریم مکه به شمار میرود، فیلها به جلو پیش نمیروند و تعداد بسیار زیادی پرنده به نام ابابیل در حالی که سنگهایی در میان نوک خود دارند، بر سر ارتش ابرهه فرو میریزند و همه را از بین میبرند.[۱۷]
پس از پایان فلشبک، داستان دو مرتبه به سال ده بعثت و اوضاع بد مسلمانان تحریم شده ساکن در بیرون مکه برمیگردد و در ادامه روایت نمایان شدن قرارداد تحریمها علیه مسلمانان خورده شده توسط موریانهها به تصویر کشیده میشود.
فیلم محمد از محاصره مسلمانان در شعب ابیطالب آغاز میشود و به پیش از میلاد پیامبر اسلام باز میگردد. صحنههای درگذشت مادر محمد در روستای ابواء و صحنههای مربوط به دوران شیرخوارگی و خردسالی پیامبر در روستای سعدیه هم از دیگر بخشهای فیلم است. فیلم محمد با اولین سفر پیامبر به شام و رسیدن به صومعه بحیرا به پایان میرسد. «بحیرا» راهبی مسیحی است که دربارهٔ ظهور آخرین پیامبر به ابوطالب بشارت میدهد.[۱۸]
تبلیغ فیلم سینمایی محمد بر روی یک پل عابر پیاده در تهران - ۱۳۹۴
تولید[ویرایش]
پروژه سینمایی محمد به کارگردانی مجید مجیدی پس از حدود سه سال مراحل مقدماتی و پیش تولید در سال ۱۳۸۶ در آستانه آغاز مرحله فیلمبرداری قرار گرفت. به گزارش روابط عمومی پروژه، اولین مرحله شروع به کار این فیلم از مهرماه سال ۱۳۸۶ با فعالیت گروه تحقیق آغاز و اولین نسخه فیلم نامه نوروز ۱۳۸۸ آماده شد.
سرمایهگذار این فیلم، که شرکت سینمایی نور تابان، وابسته به بنیاد مستضعفان است، هزینهٔ تولید آن را ۴۰ میلیون دلار اعلام کرده است. هزینهٔ تولید این فیلم حدوداً ۲۰ برابر پرهزینهترین فیلم ایرانی تا قبل از ساخته شدن آن برآورد شده است.[۱۹]
فیلمبرداری[ویرایش]
ویتوریو استورارو فیلمبردار مطرح ایتالیایی که سه جایزهٔ اسکار را گرفته و به عنوان فیلمبردار با همراهی حمید خضوعی ابیانه، هنرمند ایرانی فیلم محمد مجید مجیدی را در قاب دوربینش ثبت کرده است، میگوید: کتاب نقاشی محمود فرشچیان، منبع الهام ایدههایش برای فیلمبرداری این فیلم بوده است.[۲۰]
مشخص است که برخی کشورها چون عربستان سعودی
با این فیلم مشکلاتی خواهند داشت ولی از طرف
دیگر کشورهای اسلامی زیادی چون ترکیه، اندونزی،
مالزی و بسیاری دیگر در آسیای جنوب شرقی خواهان
این فیلم شدهاند.
[۲۱]
مصاحبه مجید مجیدی با خبرگزاری فرانسه
طبق پیش بینی و برنامه ریزی گروه سازنده، دوره پیش تولید پروژه محمد از خرداد ماه ۱۳۸۹ تا شهریور ماه ۱۳۹۰ تعیین شد، تا در پایان این مرحله فیلمبرداری آغاز شد. لوکیشنهای این فیلم در شهرک سینمایی پیامبر در قم، کویر شهداد کرمان، اطراف عسلویه و آفریقا بوده است. مرحله فیلمبرداری ۶ ماه طول کشید و فیلم برای جشنواره فجر سال ۱۳۹۳ آماده نمایش شد. در طول مدتی که مرحله پس از تولید سپری میشود فعالیتهای لازم برای انجام پیش تبلیغات و آمادهسازی مقدمات پخش جهانی اثر انجام خواهد شد. در هفته وحدت از این فیلم رونمایی خواهد شد.
ویتوریو استورارو فیلمبردار مطرح ایتالیایی که سه جایزهٔ اسکار را گرفته و به عنوان فیلمبردار با همراهی حمید خضوعی ابیانه کار فیلمبرداری این اثر را انجام خواهد داد. استرارو تا کنون برای سه فیلم شامل «اینک آخرالزمان» (۱۹۷۹)، «آخرین امپراتور» (۱۹۸۷) و «قرمزها» (۱۹۸۱) جایزه اسکار گرفته است. وی در مصاحبه با باب فیشر در یک مجله سینمایی آمریکایی (MovieMaker) دربارهٔ چگونگی پیوستن به این اثر گفت: «سال ۲۰۱۰ که با رشید بن هادی (کارگردان) در پروژهای در الجزایر همکاری میکردم، برای اینکه اسلام را بهتر بشناسم، خواندن کتابی دربارهٔ زندگی پیامبر محمد (ص) را شروع کردم. به محض اینکه خواندن آن کتاب تمام شد، مثل یک رؤیای جادویی ایمیلی دریافت کردم با این مضمون که آیا علاقهمند هستم در ساخت بخش اول یک سهگانه دربارهٔ زندگی محمد (ص) حضور داشته باشم؟» بدین ترتیب و پس ملاقات مجیدی کارگردان و حیدریان کارگردان فیلم با او در رم، پیوستنش به این پروژه قطعی شد. وی میگوید که کتاب نقاشی محمود فرشچیان، منبع الهام ایدههایش برای فیلمبرداری این فیلم بوده است.[۲۰]
جلوههای ویژه[ویرایش]
جلوههای ویژه اثر بر عهده اسکات ای. اندرسون برنده اسکار برای طراحی جلوه ویژه «باب» در ۱۹۹۶ است که جلوههای ویژه قسمت حمله سپاه ابرهه به مکه را طراحی و اجرا کرده است. وی پیش از این در فیلمهایی همچون «ماجراهای تن تن»، «ترمیناتور ۲» «دروازه نهم»، «کینگ کنگ»، «استخوانهای دوستداشتنی» کار جلوههای ویژه را بر عهده داشته است و با کارگردانانی همچون استیون اسپیلبرگ، جیمز کامرون و پیتر جکسون سابقه همکاری داشته است.[۲۲]
طراحی دکور و صحنه[ویرایش]
میلژن کرکا کلژاکویچ طراح دکور فرانسوی که قبلاً جایزه «سزار» و «آکادمی فیلم اروپا» و همچنین نامزد دریافت جایزه «اِمی» را در کارنامه خود داشته است، طراحی دکور این فیلم را بر عهده داشته است.[۲۰]
هفت کارگاه مخصوص مهیاسازی دکورها، صنایع دستی و دستسازهای سنتی، تجهیزات و لوازم صحنه را برای این فیلم ساختهاند. این کارگاهها شامل کارگاه نجاری، کارگاه عمومی ساخت لوازم، کارگاه خیاطی، کارگاه بتسازی، کارگاه رنگ و پتینه و کهنهکاری، کارگاه محصولات چوبی خاص و کارگاه مدلسازی بودند. بیش از ۴۰۰۰ قطعه لوازم صحنه شامل وسایل خانه، لوازم سفر و بازرگانی، وسایل زینتی، ادوات جنگی، وسایل خرید و فروش و لوازم بازار در این کارگاهها ساخته شد. مدیریت این کارگاهها عمدتاً با ایرانیها بود و تنها یک ایتالیایی، در قسمت کارگاه رنگ و پتینهکاری و کهنهکاری فعال بود. همهٔ پرسنل کارگاهها تحت نظر فرانکو فوماگالی، طراح ایتالیایی لوازم صحنه، فعالیت میکردند. در این فیلم بسیاری از وسایل ضروری مثل مواد اولیه، ظروف، دستبافتهها، پارچهها و تزئینات سنتی و کهن، با سفر به شهرها و روستاهای تاریخی، انتخاب و خریداری شده بودند.[۲۳]
لوکیشنها[ویرایش]
صحنههای این فیلم در شهرهای کرمان، عسلویه و در شهرک سینمایی پیامبر اعظم در حوالی شهر قم داشتهاست که در آن مکه و مدینه با جزئیات و مختصات دقیق و واقعی بر اساس متون بازسازی شدهاند. سکانس مربوط به حملهٔ ابرهه به مکه نیز که به تعداد زیادی فیل، نیاز داشته در شهر بلا بلا در آفریقای جنوبی، فیلمبرداری شده است[۲۴] و جزء سکانسهای بیاد ماندنی این فیلم محسوب میشود.
زبانهای اقوام[ویرایش]
یکی از نکات فنی و برجستهٔ فیلم مجیدی این است که در طول فیلم هریک از اقوام عبری، حبشی و سریانی به زبان بومی خود صحبت میکنند و بازیگران ایرانی خود، بدون لب خوانی دیالوگها را به زبانهای مذکور ادا میکنند. یکی از بازیهای منحصر به فرد در این رابطه، بازی محسن تنابنده در نقش ساموئل یهودی است که ادای دیالوگهای عبری توسط وی، جزء جذابیتهای فیلم مجیدی محسوب میشد.[۲۵]
نامنوشت[ویرایش]
نام نوشت فیلم «محمد رسول الله» به کارگردانی مجید مجیدی
در ۱۷ دیماه ۱۳۹۳ نامنوشت این فیلم در کنار سایر آثار خطاطی مرتبط با آن طی مراسمی رونمایی شد. نامنوشت این فیلم توسط جلیل رسولی از خطاطان ایران انجام شدهاست. وی در توضیح پیرامون این اثر گفت در کنار ۶ خطاط دیگر برای انتخاب نامنوشت از میان ۲۶۰۰ اثر ارسالی فعالیت کردند اما پس از آنکه مجیدی کارگردان فیلم از هیچیک از آثار منتخب راضی نشد از وی خواست که این کار را بر عهده گیرد. وی گفت: «بیش از ۵۰ سال است که کار خطاطی میکنم و خط در دست من مانند موم نرم است اما نگارش اسم اعظم پیامبر برای این فیلم بسیار سخت بود. طرحها و اتودهای بسیاری زدم و نام حضرت محمد (ص) را به اشکال گرافیکی محکمی خطاطی کردم اما در نهایت راضی نمیشدم. وی ادامه داد: در نهایت به خود حضرت محمد (ص) توسل کردم و از او کمک خواستم تا مرا یاری کند. یک روز مرکب قهوهای را از میان مرکبها برداشتم و انگشت سبابه خود را داخل مرکب کردم و نام اعظم حضرت محمد (ص) را نوشتم، بعد متوجه شدم که انگشتم میلرزد و تعجب کردم... در طول تمام سالهایی که به طور حرفهای خطاطی کردهام دچار این حالت نشده بودم اما بعد متوجه شدم که تنها انگشت سبابه من نیست که میلرزد بلکه همه وجودم در حال لرزیدن است. ... پس از آن متوجه شدم همین نام نوشته حاضر همانی است که میخواستم.»[۲۶]
افتتاح شهرک سینمایی پیامبر اعظم (ص)[ویرایش]
در روز ۱۷ دیماه ۱۳۹۳ طی مراسمی شهرک سینمایی پیامبر اعظم که به وسعت ۱۰۰ هکتار در نزدیکی آزادراه تهران-قم ساخته شده[۲۷] و بسیاری از لوکیشنهای فیلم در آن قرار دارد برای خبرنگاران رو نمایی شد. از این مکان برای ساخت سایر آثار سینمایی ایران استفاده خواهد شد. در این شهرک همچنین موزهای قرار دارد که مدارک مربوط به ساخت فیلم نگهداری میشود.[۲۸]
بازدید رهبر ایران[ویرایش]
سید علی خامنهای روز چهارشنبه ۱۷ آبان ماه ۱۳۹۱ برای بازدید از صحنههایی از فیلم «محمد رسول الله» به شهرک سینمایی لوکیشن این فیلم بین تهران و قم رفت.
این بازدید که اولین دیدار آیتالله خامنهای از مراحل تولید یک پروژه سینمایی محسوب میشد، نزدیک به ۶ ساعت ادامه یافته و وی از قسمتهای مختلف لوکیشن ساخته شده از جمله قسمت شهر مکه، شعب ابی طالب که در داخل آن است، دیر بحیرا و قسمت مدینه بازدید کرده و در خلال آن با مجیدی (کارگردان)، حیدریان (تهیهکننده) و دیگر دستاندرکاران پروژه دیدار و گفتگو کرد؛ وی همچنین دقایقی در جمع عوامل پروژه سخنرانی کرده و از دست اندرکاران آن تقدیر کرد.
در جریان همین دیدار، سکانس تأثیرگذار ورود آمنه، مادر حضرت محمد به شهر مدینه در حضور آیت الله خامنهای تصویربرداری شد و حدود بیست دقیقه از سکانسهای تدوین شده فیلم برای وی پخش گردید.[۱]
بازیگران[ویرایش]
علیرضا شجاع نوری در نقش عبدالمطلب
مهدی پاکدل در نقش ابوطالب
ساره بیات در نقش حلیمه سعدیه
مینا ساداتی در نقش آمنه بنت وهب
محسن تنابنده در نقش ساموئل یهودی
داریوش فرهنگ در نقش ابوسفیان
رعنا آزادیور در نقش ام جمیل
حمیدرضا تاج دولت در نقش حمزه
صادق هاتفی در نقش بحیرا
محمد عسگری در نقش ابولهب
آرش فلاحت پیشه در نقش ابرهه
جعفر قاسمی در نقش حارث
پانتهآ مهدینیا در نقش فاطمه بنت اسد
نسرین نصرتی در نقش برکه
بهارک صالح نیا در نقش ثُوَیبه
علی اصغر خطیب زاده در نقش بنیامین یهودی
امین آبان در نقش باروخ یهودی
هادی آقا حسینی در نقش زهیر
زنده یاد پیروز رفیعی در نقش ربان اعظم
عوامل تولید[ویرایش]
کارگردان: مجید مجیدی
نویسنده فیلمنامه: کامبوزیا پرتوی، مجید مجیدی با همکاری حمید امجد
بازنویسی فیلمنامه: مجید مجیدی، بیژن میرباقری
مشاور کارگردان: رضا میر کریمی
کارگردانهای یونیت دوم: بیژن میرباقری، سیروس حسنپور
دستیار اول کارگردان و برنامه ریز: علیرضا سبزواری، لوکا لاچین (بخش روستای ماهیگیری و بیابان اطراف مکه)
دستیاران کارگردان: حسن نجفی، بهزاد رفیعی، امیر مرادی ،محسن قرایی
مدیر فیلمبرداری: ویتوریو استورارو
فیلمبردار: حمید خضوعی ابیانه
موسیقی: ای. آر. رحمان
صدابردار: یدالله نجفی
صداگذار: محمد رضا دباغ دلپاک
طراح تولید (مدیر طراحی صحنه، دکور و آکسسوار): میلژن کرکا کلژاکویچ
مدیران و طراحان هنری: محسن شاه ابراهیمی، حمید قدیریان، بابیک برنامیر (بانه)
طراحی هنری: اصغرنژاد ایمانی، بهزاد آدینه
طراحی آکسسوار: فرانکو فوماگالی
طراحی لباس: مایکل اوکانر
طراحی گریم: جیانتو دروسی
جلوههای ویژه کامپیوتری: اسکات ای. اندرسون
جلوههای ویژه میدانی: استفانو کریدوری، محمدجواد شریفیراد
عکاس: نادر فوقانی
مدیران تولید: فرزاد پاک، فرهاد کینژاد، مجتبی متولی، محمدرضا منصوری
مجری طرح آفریقا: فرزاد پاک
مدیر امور بینالملل: محمدرضا تشکری
تهیه کنندگان اجرایی: پروانه پرتو، علیرضا رضاداد
مدیر پروژه: محمد مهدی حیدریان
تهیه کننده و سرمایهگذار: شرکت سینمایی نور تابان
با تشکر از: محمد فروزنده، محمد سعیدی کیا، رحمتالله صادقیان، مجتبی نصیری، محمد رضا صابری[۲۹]
این فیلم به غیر از ایران در دو کشور دیگر فیلمبرداری شده است، همچنین این فیلم به سه زبان فارسی، انگلیسی و عربی پخش میشود.[۳۰][۳۱]
اکران و فروش[ویرایش]
فیلم سینمایی محمد رسول الله (ص) رکوردهایی را برای اولین بار در سینمای ایران به جا گذاشته است. رکورد پرهزینهترین فیلم تاریخ سینمای ایران نیز شکسته شد. رحمتالله صادقیان رئیس هیئت مدیره شرکت نورتابان اعلام کرد هزینهای بالغ بر ۶۲۳٫۳ میلیارد ریال برای ساخت این فیلم صرف شد. این هزینه تقریباً ۱۰ برابر پرهزینهترین فیلم ایرانی (ملک سلیمان با هزینه ساخت حدود ۶۵ میلیارد ریال) تا قبل از ساخته شدن محمد رسولالله برآورد شده است. البته فیلم «لاله» نیز که موفق به اکران نشد، حدود ۱۷۰ میلیارد ریال هزینه ساخت داشت.
وضعیت اکران این فیلم نیز رکوردی دیگر در سینما ایران به شمار میآید. قرار است از روز چهارم شهریور ۱۳۹۴ اکران این فیلم در ۱۴۳ سینمای ایران به طور همزمان آغاز شود.[۳۲]
تبلیغات محیطی فیلم: تبلیغات محیطی فیلم سینمایی محمد رسولالله (ص) با همکاری سازمان زیباسازی شهرداری تهران در قالب نمایش تعدادی از تصاویر فیلم و احادیثی از پیامبر در تابلوهای تبلیغاتی تهران اکران شد. مجیدی علت ذکر نشدن نام عوامل فیلم در تبلیغات شهری را گرفتن زیبایی عکسهایی که مانند تابلوهای نقاشی است دانست. از همین رو تصمیم گرفته شد نام هیچیک از عوامل بر تبلیغات نباشد تا چشمانداز زیباتری از عکسهای این فیلم به مردم نشان داده شود.[۳۳]
تعویق یک روزه اکران؛ مشکل صدا مانع از اکران «محمد رسولالله (ص)» شد. محمدرضا صابری در توضیح دلایل تعویق اکران فیلم سینمایی «محمد رسولالله (ص)» گفت: سیستم فنی فیلم براساس سیستم D است درحالیکه سیستم فنی بسیاری از سالنهای سینمایی سیستم E است و به همین دلیل در آخرین تستهای فنی مربوط به نمایش متوجه شدیم سیستم صدا مشکل دارد.[۳۴]
شروع ۱۷۰ میلیونی برای «محمد رسولالله (ص)»؛ همایون خزاعی فر مدیر فروش شرکت تولید و پخش نورتابان در خصوص اولین آمار فروش «محمد رسولالله (ص)» گفت: شب گذشته سینماهای آزادی، کوروش، پردیس زندگی و تعدادی دیگر از سینماهای تهران و شهرستان سانس فوقالعاده در نظر گرفتهاند که در نوع خود بی نظیر بود، وی ادامه داد: تا این لحظه فروش فیلم تنها در یک روز آن هم در سینماهای تهران بیش از ۱۷۰ میلیون تومان بوده است که بیسابقهترین رقم فروش افتتاحیه یک فیلم در سینماهای ایران را به خود اختصاص داده است.[۳۵]
بعد از 3 هفته از اکران این فیلم 116 میلیاردی این فیلم توانست 4 میلیارد تومان فروش داشته باشد [۳۶]
مخالفان[ویرایش]
اساتید و علمای دانشگاه الازهر به این دلیل که بخشهایی از بدن بازیگر نقش کودکی محمد در معرض دید قرار میگیرد و صدای این بازیگر نیز پخش میشود، از این فیلم انتقاد داشته و خواهان ممنوعیت اکران آن شدند و از روحانیون شیعه نیز چنین موضعی را درخواست کردند.[۳۷]
تعدادی از روزنامههای چاپ عربستان سعودی به این فیلم اعتراض کردهاند.[۳۸]
عجمیل النشمی رئیس سابق دانشکده شریعت و مطالعات اسلامی کویت: بازی در نقش بزرگانی همچون پیامبر اسلام، باب جرأت را بیش از پیش بر معاندان برای تاختن بر ارزشها و مقدسات مسلمانان باز خواهد کرد.[۱۵]
عباس شومان معاون شیخ الازهر در گفتگو با روزنامه «المصری الیوم»: تلاش ایران برای اکران فیلمی که در آن پیامبر اکرم به تصویر کشیده شود مخالف اصول اسلامی و عقیده اهلسنت است.[۱۵]
مقامات عربستان سعودی به منظور جلوگیری از مشاهده فیلم محمد رسول الله توسط شهروندان عربستانی، کمپینهایی را علیه آن تشکیل دادهاند.[۱۵]
در کنار منتقدان سنی مذهب برخی از کارشناسان شیعه نیز هستند که به محتوای این فیلم پرهزینه انتقاد دارند. رضا بابایی، پژوهشگر، منتقد و کارشناس در حوزه ادبیات وتاریخ اسلام، در یادداشتی انتقادی آورده است: «این فیلم در خدمت هیچ ایده و طرحی نیست، مگر ایدۀ فیلم برای فیلم. فیلمی که برای آن شهرک ساختهاند و آهنگساز اسکاری و فیلمبردار ممتاز جهانی را به خدمت گرفتهاند، هیچ طرحی ندارد جز نمایش پرهزینۀ چند معجزه از پیامبر در دوران کودکی و نوجوانی. اکثر این معجزهها حتی یک سند معتبر ندارد. گیرم که معتبر باشد، مگر اهمیت و رسالت پیامبران در معجزۀ آنان خلاصه میشود که ما پس از 1400 سال فيلم معجزهمحور بسازيم؟ 120میلیارد تومان خرج کردهاید که چند معجزه را به تصویر بکشید؟ مگر این مردم به معجزه نیاز دارند؟ معجزه برای این بود که کفار قریش ایمان بیاورند که آوردند. بهتر نبود از این فرصت استفاده میکردید و مرهمی برای یکی از زخمهای امروز جهان اسلام میساختيد؟ چرا از معجزۀ اصلی اسلام که قرآن است، در این فیلم استفاده نکردید؟ یکبار هم که سراغ قرآن رفتید، برای نشان دادن حملۀ مرغان ابابیل به سپاه ابرهه بود!»[۳۹]
به باور برخی منتقدان، آخرین اثر سینمایی مجیدی از کاستی های زیادی از جمله ضعف در فیلمنامه و شخصیت پردازی رنج می برد. همسنجی فیلم مجیدی با اثر ماندگار «مصطفی عقاد» فیلم ساز فقید سوری و اشاره به سنددار نبودن بخش هایی از فیلم از لحاظ تاریخی، بستری برای دیگر انتقادهایی است که در مورد فیلم محمد رسول الله (ص) مطرح شده است.[۴۰]
مخالفان اکران گسترده[ویرایش]
اکران این فیلم منجر به کاهش سالنهای نمایش سایر فیلمها جهت اکران مناسب تر آن شد، از همین رو علی ملاقلیپور دربین بازی میان ستارگان ایران و جهان که در شهریور ۱۳۹۴ برگزار شد، در اعتراض به کم شدن سالنهای نمایش فیلمش قندون جهیزیه به زمین فوتبال رفت و نظم بازی را به هم ریخت و منجر به بازداشت او شد. او بعد از مدتی با وساطت حجتالله ایوبی معاون وزیر ارشاد آزاد شد.[۴۱].[۴۲]. علیرضا رئیسیان نیز با این اکران گسترده مخالفت کرد و در پاسخ به پرسشی دربارهٔ همزمانی اکران فیلم سینمایی «دوران عاشقی» با فیلم مجید مجیدی و اختصاص ۴۰ سینما و حدود ۷۰ سالن به این فیلم گفت: «یکی از دوستان همکارم به من گفت که شما در این زمینه چرا اعتراض نمیکنید؟ چون که فیلمساز جوان آقای ملاقلیپور به هر وسیلهای که میتوانست اعتراض کرد و من به ایشان گفتم که در فضای مربوط به شغل خودم حتماً حرفم را خواهم زد؛ واقعیت این است که سکوت من نشانه اعتراض است نه رضایتمندی.».[۴۳]
حامیان[ویرایش]
شبکه لبنانی المنار: انتظار میرود که اکران عمومی فیلم محمد رسول الله با استقبال گسترده مردمی مواجه شود. اکران این فیلم همچنین مورد استقبال برخی دیگر از رسانههای عربی از جمله پایگاه لبنانی العهد و شبکه المیادین قرار گرفت.[۱۵]
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله خامنه ای، فیلم محمد رسول الله (ص) را یک محصول «هنری، فرهنگی،تبلیغی و معرفتی» عنوان کرده است.[۴۴]
سامی یوسف خواننده اشعار اسلامی در واکنش به برخی مخالفتها نسبت به فیلم محمد رسول الله، در گفتگو با رویترز اظهار داشت که برخی منتقدان فیلم آن را مشاهده نکردهاند و آنها از این فیلم انتقاد میکنند تنها به این دلیل که ایران سازنده آن است.[۱۵]
روزنامه «الوسط» بحرین نیز در گزارشی با اشاره به انتقادات و جوسازیهای جریانهای سلفی علیه فیلم محمد رسول الله نوشت: صرف نظر از آنچه که در مخالفت با این فیلم به گوش میرسد، نکته قابل اهمیت این است که رهبر عالی ایران با حضور خویش بر سر صحنه فیلمبرداری از فیلم، حمایت کامل و قوی خود از سازندگان و دست اندرکاران آن را اعلام کردند.[۱۵]
سفارت جمهوری اسلامی ایران در دهلی نو در پاسخ به دیدگاه های انتقادی منتشر شده در رسانه های هندی درخصوص فیلم محمد رسول الله، از صاحب نظران خواست بعد از دیدن فیلم در باره آن اظهارنظر کنند.[۴۵]
رسانه های ایتالیا فیلم محمد رسول الله را یک موفقیت دانستند. گرچه در بسیاری از رسانه های ایتالیایی از این فیلم به عنوان پرهزینه ترین فلیم تاریخ ایران نام برده شده اما این ساخته 'مجید مجیدی' موفقیتی در سینمای ایران به شمار می رود.[۴۶]
روزنامه ترکیهای «دیلی صباح»: ساخت فیلمی در این سطح قابل ستایش است. این فیلم ابعاد اجتماعی حاکم بر جامعه اعراب در صدر اسلام را به خوبی به نمایش کشیده است.[۱۵]
روزنامه گاردین در نقدی از فیلم محمد رسول الله این فیلم را از نظر معنوی صادق، مسئول و شاعرانه دانست.[۴۷][نیازمند بازبینی منبع]
یاهو نیوز: مجیدی میگوید میخواهد با فیلم «محمد رسول الله» تصویر خشنی را که از اسلام ارایه میشود، تغییر دهد. با این حال این فیلم به دلیل ارایه چهره پیامبر با اعتراض برخی از مسلمانان روبه رو شده است.[۴۸]
خبرگزاری تاجیکستانی درباره فیلم محمد رسول الله (ص) نوشت: این فیلم سه گانه می تواند بسیاری از زوایای زندگانی پیامبر گرامی اسلام را مطرح و روشن کند.[۴۹]
فرانسیس فوردکاپولا کارگدان فیلم پدرخوانده که به دعوت فیلمبردار فیلم به تماشای آن نشسته بود این فیلم را تحسین کرد.
حسین فرح بخش از کارگردانان و تهیه کنندگان سینمای ایران در پاسخ به انتقادها به ساخت فیلم های فاخر، ساخت فیلم محمد رسول الله(ص) را یک استثنا در سینمای ایران دانست و گفت: این فیلم منشور فرهنگی سینمای ایران است و نباید از آن به عنوان یک فیلم فاخر یاد کرد. چرا که اگر از ما بپرسند که در طول 36 سال انقلاب برای پیامبر اسلام(ص) در سینما چه کرده ایم هیچ جوابی نداریم.[۵۰]
نظرات[ویرایش]
روزنامه انگلیسی «گاردین»: این فیلم، یکی از پرابهامترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران به شمار میرود. بسیار موجب شگفتی است در کشوری همچون ایران که با شدیدترین بحرانهای اقتصادی مواجه است، بودجهای بیش از ۳۵ میلیون دلار برای ساخت یک فیلم اختصاص داده میشود.[۱۵][نیازمند بازبینی منبع]
مسعود فراستی منتقد سینمای ایران و دانشآموخته از دانشگاه بولونیادرباره فیلم گفته است : فیلم مجیدی نه سختی را می نمایاند و نه مقاومت مسلمین – سران و مردم – را . چرا برای این بحث این گونه از پیامبر خرج می کنید ؟ اصلا مگر می شود طرفدار قناعت بود – در زمان تحریم ها - اما صد و اندی میلیارد هزینه یک فیلم کرد ؟ آن هم چنین فیلم ابتری ؟ و تازه قسمت دوم و سوم این سریال نا منسجم و بی هویت را نیز ادامه داد . قطعا با هزینه ای هنگفت تر . نمی شد این فیلم به این " مهمی " را ارزانتر – و اثر گذار تر – ساخت با عوامل خودی ؟ [۵۱]
اسماعیل صادق زاده، کارشناس فرهنگی و اجتماعی / با جنجال رسانه ای و تبلیغات گسترده ای که جامعه را به دیدن فیلم "محمد" فراخوانده بود به سالن سینما کشیده شدم تا شاید از دیدن یک فیلم فاخر و ارزشمند عقب نمانم. حالا که فیلم را دیده ام چند ساعتی است که با خود می اندیشم چه پیامی از این فیلم گرفته ام و اصولا یک مخاطب بعد از دیدن فیلم با چه پیامی در ذهن خود مواجه است؟
اساسا کار رسانه رساندن یک پیام به مخاطب است و سینما یکی از انواع رسانه های جمعی است که همواره پیام های مهمی را به جامعه انسانی رسانده است و از اهمیت قابل اعتنایی برخوردار است اما متاسفانه بی هیچ تعارفی باید گفت که هیچ پیام قابل تاملی در فیلم پرهزینه و پرهیاهوی "محمد" قابل دریافت نیست و در فضای کنونی جهان و اتفاقات اسفناک و ناگوار در جهان اسلام که چهره وحشتناکی از اسلام به وضوح تمام و با استفاده از ابزارهای مختلف ارتباطی در اختیار همگان گذاشته است؛ این فیلم توانایی برطرف ساختن حتی یک بخش کوچکی از غبار نشسته بر چهره رحمانی اسلام را ندارد.
واگذار کردن تمام امور به اتفاقات آسمانی و معجزات الهی و افزایش فاصله ذهن حسابگر و عقل جست و جوگر امروز با حقیقت اسلام به عنوان یک دین زندگی، روح حاکم بر چهره محمدی (ص) بود که کاریکاتوروار به نمایش درامد. امروز نیازمند معرفی چهره ای از اسلام هستیم که بتواند مشکلات و مسایل فردی و اجتماعی را با تکیه بر عقل، منطق و اخلاق حل و فصل کند نه آن که با ترویج اتکا و اتکال تام و تمام به اتفاقات آسمانی و معجزاتی که قرار نیست تکرار شود، زمینه ترویج ذهنیتی از اسلام را فراهم کنیم تا خرافه پرستان و قشریون و متحجران، اسباب و لوازم کافی را در بهره برداری خود تحصیل کنند.
بی تردید چهره ای که "محمد" از "محمد (ص)" به نمایش گذاشته نه تنها کمکی به ارتقای جایگاه پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) در اذهان مردد، مشوش و نگران امروزی نمی کند، بلکه مهر تاییدی است بر شبهه پراکنی های تفرقه انگیزی که اسلام را دین خرافه گری، غیرعقلانی و غیرزمینی می نامد. ایجاد شکاف بین ادیان آسمانی و تحریک حس مذهبی و دینی بین اقوام مختلف یهود و اسلام یکی دیگر از نکات منفی مورد تاکید و اصرار بی سرانجام فیلم "محمد" بود که با بی تدبیری تمام زمین دشمنی ها را شخم می زند تا تخم کینه و عداوت بکارد.
"مجید مجیدی" را از اولین فیلم تا آخرین ساخته اش دنبال کرده ام اما توصیه ای برادرانه به ایشان و تمامی کسانی دارم که در عرصه های عمومی در حوزه های فرهنگی و اجتماعی فعالیت می کنند؛ یافته ها و بافته های ذهنی شما وقتی به منصه ظهور و بروز در بین افکار عمومی می رسد دیگر از آن شما نیست؛ پس باید مراقب بود تا اگر نمی توانیم اذهان و افکار انسان ها را به مرتبه ای بالاتر رهنمون کنیم عامل سقوطش نباشیم.
جستارهای وابسته[ویرایش]
رسالت (فیلم) (فیلم محمد رسول الله)
منابع[ویرایش]
↑ ۱٫۰↑ ۱٫۰↑ ۱٫۰ ۱٫۱ «انتظار به سر آمد/ فیلم «محمد رسول الله (ص)» اکران شد». خبرگزاری مهر، ۵ شهریور ۱۳۹۴. بازبینیشده در ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۵.
↑ مصاحبه عوامل فیلم در شهرک سینمایی نور، ذکر مدت زمان فیلم در دقیقه ۳۰ از این مصاحبه توسط مجید مجیدی، کانال رسمی فیلم محمد رسول الله (ص) در آپارات.
↑ سایت IMDB، صفحه فیلم محمد رسول الله (ص) در سایت IMDB.
↑ به سه زبان متداول آن دوران (عبری، آرامی و گیزی) ترجمه وتمرین شد و… news.mohammadmovie.com
↑ مصاحبه محمدرضا صابری (مدیر شرکت نورتابان) با خبرنگار صداوسیما، کانال رسمی فیلم محمد رسول الله (ص) در آپارات.
↑ اعلام هزینهی قیلم توسط تهیه کننده، خبرگزاری دانشگاه آزاد اسلامی آنا.
↑ «اعلام زمان اولین اکران فیلم «محمد (ص)»». تابناک.
↑ «همه تلاشها برای دیده نشدن اثر جهانی مجید مجیدی؛ برآورد یک میلیارد دلاری برای پروژه 30 میلیون دلاری «محمد»!». تابناک.
↑ اکران فیلم «محمد رسول الله (ص)» به دلیل مشکل فنی یک روز به تعویق افتاد
↑ فیلم محمد رسول الله (ص) جشنواره مونترال را افتتاح میکند
↑ MUHAMMAD - Montreal Film Festival
↑ لوکیشنی که سرانجام درش باز شد خبرگزاری الف
↑ Majid Majidi’s religious film to hit movie theaters in 2014 presstv.com
↑ ۱۴٫۰↑ ۱۴٫۰↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ رکورد شکنی در روز اول اکران فیلم محمد رسول الله (ص) news.mohammadmovie.com
↑ ۱۵٫۰↑ ۱۵٫۰↑ ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ ۱۵٫۲ ۱۵٫۳ ۱۵٫۴ ۱۵٫۵ ۱۵٫۶ ۱۵٫۷ ۱۵٫۸ واکنشها به فیلم محمد (ص) mehrnews.com
↑ فیلم محمد رسول الله (ص) نماینده ایران در اسکار شد . [خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) http://www.irna.ir]
↑ خلاصه داستان فیلم news.mohammadmovie.com
↑ فیلم محمد از محاصره مسلمانان در شعب ابیطالب آغاز میشود ... .farsnews.com
↑ “Rare portrayal of Muhammad’s youth in upcoming Iranian film”. the Guardian. 2013-12-27. Retrieved 2015-02-14.
↑ ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ ۲۰٫۲ .
↑ مصاحبه مجید مجیدی با خبرگزاری فرانسه news.mohammadmovie.com
↑ «همکاری دومین برنده اسکار با «محمد (ص)»». روزنامه دنیای اقتصاد.
↑ ایران جای خوبی برای ساخت فیلم تاریخی است news.mohammadmovie.com
↑ «پایان فیلمبرداری "محمد (ص)" در آفریقا/ مجیدی و گروه به ایران آمدند». خبرگزاری مهر.
↑ «خاطره تنابنده از مردی که پیش از مرگ فقط «پایتخت» میدید». خبرگزاری مهر.
↑ «نام نوشت پیامبر اعظم (ص) در فیلم «محمد رسول الله» رونمایی شد». خبرگزاری مهر.
↑ پروژه احداث شهرك سينمايي نور توسط شرکت سینمایی نور - بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی
↑ «درهای شهرک سینمایی پیامبر اعظم (ص) گشوده شد». همشهری.
↑ لیست عوامل
↑ فیلم عظیم «حضرت محمد(ص)» به کارگردانی مجید مجیدی، نوشته شده در ۷ اسفند ۱۳۸۹
↑ گزارشی از مکان ساخت فیلم حضرت محمد(ص)+عکس
↑ رکوردهای فیلم محمد رسول الله (ص) در سینمای ایران . [خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) http://www.irna.ir]
↑ «تبلیغات محیطی فیلم سینمایی محمد رسولالله(ص)» http://www.farsnews.com/imgrep.php?nn=13940603000825
↑ «مشکل صدا مانع از اکران «محمد رسولالله(ص)» شد/امیدواری به حل مشکل فنی تا روز پنجشنبه» http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940603001627
↑ «شروع ۱۷۰ میلیونی برای «محمد رسولالله(ص)»» http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940606000266
↑ «فروش فیلم محمد رسول الله (ص) از مرز ۳ میلیارد تومان گذشت» http://www.ilna.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D9%87%D9%86%D8%B1-6/303954-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B1%D8%B3%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%B1%D8%B2-%D9%85%DB%8C%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%AF-%D8%AA%D9%88%D9%85%D8%A7%D9%86-%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA
↑ اعتراض برخی ایرانیان به حضور محمد رسول الله در جشنواره فیلم مونترآل خبرگزاری فرانسه
↑ http://cinemaema.com/module-pagesetter-viewpub-tid-26-pid-6699.html محکومیت مجیدی مجیدی برای ساخت محمد (ص)
↑ http://dinonline.com/doc/note/fa/5499/
↑ فیلم «محمد رسول الله (ص)» در بوته نقد و نظر . [خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) http://www.irna.ir]
↑ ایلنا. «علی ملاقلی پور آزاد شد» (فارسی). ایلنا، ۷ شهریور ۱۳۹۴. بازبینیشده در ۷ شهریور ۱۳۹۴.
↑ ورزش سه. «اعتراض کارگردان جوان در بازی ستارگان» (فارسی). ورزش سه، ۷ شهریور ۱۳۹۴. بازبینیشده در ۷ شهریور ۱۳۹۴.
↑ آنا. «علیرضا رئیسیان: با فیلم «محمد (ص)» حقوق دیگران را غصب کردهاند/ کاش این فیلم را اول بیرون مرزها پخش میکردند» (فارسی). آنا، ۹ شهریور ۱۳۹۴. بازبینیشده در ۹ شهریور ۱۳۹۴.
↑ چهار زاویه از فیلم «محمد رسول الله (ص)» . [خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) http://www.irna.ir]
↑ توصیه سفیر ایران به منتقدان فیلم محمد رسول الله/ بعد از دیدن فیلم قضاوت کنید
↑ رسانه های ایتالیا: فیلم محمد رسول الله یک موفقیت است . [خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) http://www.irna.ir]
↑ گاردین: فیلم محمد رسول الله صادق و مسئولانه است . [خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) http://www.irna.ir]
↑ سایت یاهو درباره فیلم «محمد رسول الله» مجیدی چهنوشت؟ alef.ir/
↑ [خبرگزاری تاجیکی: فیلم محمد رسول الله می تواند زوایایی از زندگی پیامبر را روشن کند http://www.irna.ir/fa/News/81746051/]
↑ اثر ماندگار سینمای ایران را با چوب هزینه نزنیم . [خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) http://www.irna.ir]
↑ [http://www.parsine.com/fa/news/225363/%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84-%D9%85%D8%B3%D8%B9%D9%88%D8%AF-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B1%D8%B3%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%85%D8%AC%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%AC%DB%8C%D8%AF%DB%8C «تحلیل مسعود فراستی درباره فیلم "محمد رسول الله" مجید مجیدی » http://www.parsine.com/fa/news/225363/%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84-%D9%85%D8%B3%D8%B9%D9%88%D8%AF-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B1%D8%B3%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%85%D8%AC%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%AC%DB%8C%D8%AF%DB%8C]
فیلم/ پشت صحنه فیلم محمد اثر مجید مجیدی
محمد رسولالله (فیلم) در بانک اطلاعات اینترنتی سینمایی سوره
صفحه مناسب برای چاپگر ساخت بخشی از فیلم مجید مجیدی در عربستان
http://www.khabaronline.ir/news-159900.aspx
پیوند به بیرون[ویرایش]
وبگاه رسمی فیلم
محمد در بانک اطلاعات اینترنتی فیلمها (IMDb)
عکسهای جدید فیلم "محمد (ص)" ساخته مجید مجیدی باشگاه خبرنگاران جوانن • ب • و
محمد
اسلام • قرآن
زندگی میلاد پیامبر • مبعث • اصلاحات در صدر اسلام • در مکه • هجرت • در مدینه • فتح مکه • پس از فتح مکه • حجةالوداع • درگذشت • جانشینی
بستگان شجرهنامه • قریش • عبدالمطلب • عبدالله بن عبدالمطلب • آمنه بنت وهب • خدیجه • همسران و فرزندان • اهل بیت • فاطمه • علی • پنجتن آل عبا • چهارده معصوم • پیمان برادری • صحابه و صحابیات
غزوهها الابواء • بواط • عشیره • سفوان • بدر الکبری • قرقرةالکدر • بنیقینقاع • سویق • ذیامر • بحران • احد • حمراءالاسد • بنینضیر • ذاتالرقاع • بدرالاخره • دومةالجندل • بنیالمصطلق • احزاب • بنیقریظه • بنیلحیان • ذیقرد • صلح حدیبیه (بیعت رضوان) • خیبر • مؤته • عمرةالقضاء • فتح مکه • حنین • طائف • تبوک
مرتبط صحت تاریخی • در فرهنگ غرب • در فرهنگ و ادبیات • در کتاب مقدس • معراج • نامها و عناوین • بُراق • غرانیق • شقالقمر • نقد • محمد در قرآن • نامهها به سران کشورها • جنجال کاریکاتورهای محمد در یولاندز پستن • تصویر • مهر • رسالت (فیلم) • محمد رسولالله (فیلم)
درگاه اسلام • رده
ردهها: آثار موسیقی ای. آر. رحمان
فیلمهای اسلامی
فیلمهای ایرانی ۱۳۹۰
فیلمهای درباره زندگی محمد
فیلمهای مجید مجیدی
فیلمهای واقعشده در ایران
فیلمهای واقعشده در آفریقای جنوبی
منوی ناوبری
ورود
ایجاد حساب کاربری
بحث
مقاله
نمایش تاریخچه
ویرایش
خواندن
صفحهٔ اصلی
رویدادهای کنونی
مقالهٔ تصادفی
اهدا
همکاری
تغییرات اخیر
ویکینویس شوید!
راهنما
تماس با ویکیپدیا
نسخهبرداری
ایجاد کتاب
دریافت بهصورت PDF
نسخهٔ قابل چاپ
ابزارها
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
بارگذاری پرونده
صفحههای ویژه
پیوند پایدار
اطلاعات صفحه
آیتم ویکیداده
یادکرد پیوند این مقاله
به زبانهای دیگر
العربية
বাংলা
Нохчийн
English
Galego
മലയാളം
اردو
ویرایش پیوندها
این صفحه آخرینبار در ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۵ ساعت ۱۰:۳۶ تغییر یافتهاست.
همهٔ نوشتهها تحت مجوز Creative Commons Attribution/Share-Alike در دسترس است؛ برای جزئیات بیشتر شرایط استفاده را بخوانید.
ویکیپدیا® علامتی تجاری متعلق به سازمان غیرانتفاعی بنیاد ویکیمدیا است.