استوانهٔ کوروش، از نمای روبهرو (تصویر بالا) و پشت (تصویر پایین).
|
|
مواد | گل رُس |
---|---|
اندازه | ۲۲٫۵ سانتیمتر (۸٫۹ اینچ) x ۱۰ سانتیمتر (۳٫۹ اینچ) (حداکثر)[۱] |
نوشته | زبان اکدی، خط میخی |
خلقشده | حدود ۵۳۹–۵۳۸ پیش از میلاد |
دوره | هخامنشیان |
کشفشده | بابل، میانرودان توسط هرمزد رسام در مارس ۱۸۷۹[۱] |
موقعیت فعلی | اتاق ۵۲،[۲] (پیشتر ۵۵)، موزهٔ بریتانیا، لندن |
شناسایی | BM 90920[۱] |
ثبت | 1880,0617.1941 [۱] |
استوانهٔ کوروش بزرگ یا منشور حقوق بشر کوروش لوحی از گل پخته است که در سال ۵۳۸ پیش از میلاد به فرمان کوروش بزرگ هخامنشی پادشاه و بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی نگاشته شدهاست. نیمهٔ نخست این لوح از زبان رویدادنگاران بابلی و نیمهٔ پایانی آن سخنان و دستورهای کورش به زبان و خط میخی اکدی (بابلی نو) نوشته شدهاست. این استوانه در سال ۱۲۵۸ خورشیدی/ ۱۸۷۹ میلادی در نیایشگاه اِسَگیله (معبد مردوک، خدای بزرگ بابلی) در شهر بابل باستانی پیدا شده و در موزه بریتانیا در شهر لندن نگهداری میشود.[۳] این منشور یکی از بزرگترین نشانههای روحیهٔ بردباری در فرهنگ ایرانی است.[۴]
دبیران بابلی در نوشتن استوانهٔ کوروش، از سنّت هزار سالهٔ کتیبههای ساختمانی سلطنتی آشوری و بابلی الهام گرفتند. در چنین متنهایی، پادشاهان نه تنها ساخت و بازسازی پرستشگاهها، کاخها، برجوباروها، آبراههها و دیگر فعالیّتهای عمومی را یادآور شدهاند، بلکه از این فرصت برای زنده نگاه داشتن نام، تبارنامه، القاب و صفات خود، پشتیبانی خدایان از فرمانروایی خویش و گاهی نیز برای اشاره به کردههایشان استفاده میکردند. اشیائی که این متنها بر روی آنها نوشته میشدند در شالوده یا پایههای ساختمانهای یادبودی قرار میگرفتند، به این امید که فرمانروایان بعدی و دبیرانشان، آنها را بیابند و شناسایی کنند و به آنها احترام بگذارند. از اینرو، این اسناد با مجسّم کردن و گهگاه با بیان گذشتهای دور و با اشاره و امید به آیندهای نامعلوم، نگاه باستانی به آن چیزی را نشان میدهند که امروزه به آن «تاریخ» میگویند. آگاهیهایی که فرمانروایان برای انتقال به نسلهای بعد گزینش میکردند، دانش آیندگان دربارهٔ تاریخ میانرودان و برداشت تاریخی آنها را شکل میداد و محدود نیز میکرد.[۵]
استوانهٔ گلی بُشکهمانند کوروش، شبیه به اشیائی بود که از دوران فرمانروایی پادشاهان آشور نو و بابل نو، از سدهٔ هشتم پیش از میلاد بسیاری از کتیبههای سلطنتی بابلی بر روی آنها نوشته میشد. این شکل خاص، در دوران بابل نو رایج بود و تنها برای گلنوشتههایی همچون متنهای شاهی بهکار میرفت که در پیبنا دفن میشدند. پیش از این نیز گلنوشتههایی با همین شکل در میانرودان ساخته شدهاند و استوانهٔ کوروش نیز در ادامهٔ همین سنت ساخته شدهاست.[۶] در حقیقت متن توسط کاهنان مردوخ با تقلیدی از متون کهن نئو-آشوری، به ویژه کتیبههای نوشتهشدهٔ آشوربانیپال در بابل، نوشتهشدهاست؛ بنابراین، استوانه ساختی به شیوهٔ معمول کتیبههای میانرودان دارد و بهعنوان پیبنا در دیوار بابل برای یادبود بازسازیهای کوروش در آنجا گذاشتهشدهاست.[۷]
نوشتههای باستانی روال بخصوصی دارند و روند نوشتن نوشتههای باستانی میانرودان چنین بود که معمولاً با ترکیب کلمهٔ «آنگاه که...» آغاز میشوند، سپس گزارشی از اتفاقی میدهند و بعد در انتها میگویند به عنوان مثال بعد از این اتفاق من چنین کاری کردم.[۸]
استوانهٔ کوروش یکی از آخرین نمونههای شناختهشدهٔ این موارد است. از این نظر استوانهٔ کوروش با استوانههای نوشتهشدهٔ پادشاهان بابل نو، که درست پیش از کوروش فرمانروایی میکردند و در آنها متنها معمولاً در دو ستون موازی حول محیط یک دایره نقش میبستند، تفاوت دارد امّا به استوانههای کهنتر که به یادبود پادشاهان آشور نو ساخته شده بودند، همانند است و این همانندی ممکن است آگاهانه بوده باشد.[۹]
استوانهٔ کوروش در ماه مارس ۱۸۷۹ میلادی (برابر با اسفند-فروردین ۱۲۵۷/۸ خورشیدی) توسط هرمزد رسام در جریان کاوشهای او در بابِل، بر تپهٔ موسوم به عَمران یافت شد.[۱۰] بعدها مشخص شد که شمال این تپه، محل پرستشگاه اِسگیلَ است، اما چون در آن زمان این پرستشگاه در زیر خاک مدفون بود، مشخص نیست که استوانه در چه فاصلهای از این پرستشگاه یافت شدهاست، اما به نظر میرسد که استوانه در میان یک دیوار بزرگ در جنوب عَمران یافته شده باشد. همین نکته و همچنین شکل استوانهای کتیبه نشان میدهد که این استوانه بهعنوان یک کتیبهٔ پیبنا، درون یک دیوار قرار داده شده بود.[۱۱]
هرمزد رسام در کتاب خود، این استوانه را «از مهمترین کشفیّات دورانها» دانسته و نوشته است که یک استوانهٔ گلی شکسته در ویرانههای جیمجیما بهدستآورده و هنری راولینسون با خواندن آن دریافته که این کتیبه، متنی رسمی از تصرف بابل بهدست کوروش است. وی همچنین از اینکه بخشی از استوانه شکسته و گمشده، ابراز تأسف کردهاست.[۱۲]
با اینکه رسام در سال ۱۸۹۷ میلادی در کتاب خویش محل کشف استوانه را جیمجیما ذکر کرده است، اما پیش از آن در سال ۱۸۷۹ میلادی، یعنی در همان سالی که استوانه را پیدا کرد، در نامهای به ساموئل برچ، سرپرست بخش عتیقات موزهٔ بریتانیا، محل کشف استوانه را عَمران نوشتهاست. البته این اختلاف مشکل چندانی ایجاد نمیکند، چرا که در نقشههای آنزمان، جیمجیما همان بخش جنوبی تپهٔ عَمران است اما هنوز مشخص نیست که تا کدام بخش از تپه را جیمجیما میدانستهاند. روستای جیمجیما و منطقهای که بهنام جیمجیما نامیده میشد، در جایی قرار داشتند که بخشی از دیوار ایمگور-اِنلیل، یکی از دیوارهای درونی بابل نیز به آنجا میرسیدهاست. این همان دیواری است که کوروش در متن استوانه از بازسازی آن سخن گفتهاست. برخی از پژوهشگران بر این باورند که چون در متن کتیبه از بازسازی دیوار ایمگور-اِنلیل صحبتشده، استوانه میباید مربوط به همین دیوار باشد. اما از آنجا که محل دقیق دیواری که استوانه در آن بهدستآمده هنوز بهدرستی مشخص نشده، بنابراین هنوز با اطمینان نمیتوان گفت که کاوشگران گروه رسام، این استوانه را درون چه دیواری یافتهاند. اما آنچه بهخوبی مشخص است، این است که استوانه درون دیواری در جنوب تپهٔ عَمران و نزدیک روستای جیمجیما بهدست آمدهاست.[۱۳]
استوانهٔ کوروش، استوانهای از جنس خاک رس است که از دو قسمت تشکیل شدهاست؛ تکهٔ اول، همان قطعهٔ اصلی گلنوشته است که هرمز رسام آن را کشف کرده بود و در ۳۵ خط نوشتهشده و تکهٔ دوم شامل خطهای ۳۶ تا ۴۵ میشود و در کلکسیون بابلی دانشگاه ییل توسط پاول-ریچارد برگر پیدا شد.[۱۴] درازای این استوانه ۲۲٫۸۶ سانتیمتر و پهنای آن ۱۱ سانتیمتر است و به زبان اکدی (بابلی نو) نوشته شدهاست. این گلنوشته بهشکل استوانهای است که دو انتهای این استوانه باریکتر و در وسط کمی بَرآمدهاست. این استوانه شامل ۴۵ خط میشود که رویهمرفته حدود ۲۰ سطر از آن کاملاً شکستهشده و امروزه در دست نیست و سه سطر ابتدایی آن نیز تقریباً به طور کامل شکستهاند و قابل خواندن نیستند.[۱۵]
تکهٔ اول این استوانه، پس از کشف به موزهٔ بریتانیا انتقال یافت و با شمارهٔ BM 90920 در این موزه نگهداری میشود.[۱۶] تکهٔ دوم که قطعهٔ کوچکی بهاندازهٔ ۸٫۶ در ۵٫۶ سانتیمتر است، سطرهای ۳۶ تا ۴۵ گلنوشته را شامل میشود. این قطعهٔ کوچک با شمارهٔ NBC 2504 در مجموعهٔ دانشگاه ییل کشور ایالات متحدهٔ آمریکا نگهداری میشد که در سال ۱۹۷۱ میلادی، پاول-ریچارد برگر با بررسی متن آن متوجه شد که این قطعهٔ کوچک مربوط به بخشی از استوانهٔ کوروش است و از آن پس، این قطعه بهصورت امانت در موزهٔ بریتانیا نگهداری میشود.[۱۷]
متن حاوی روایتی از فتح بابل توسط کوروش در ۵۳۹ پ. م. است و با گفتاری از مردوخ ایزد بابلی در مورد جنایتهای نبونعید، آخرین پادشاه کلدانی، آغاز میشود (سطرهای ۴–۸). در ادامه روایتی از جستجوی مردوخ برای یافتن پادشاه شایسته، انتساب کوروش به حکمرانی تمام جهان و عاملیت او در فتح بابل بدون جنگ آورده میشود (سطرهای ۹–۱۹). سپس کوروش، با لحن اول شخص، القاب و نسب خود را برمیشمرد (سطرهای ۲۰–۲۲) و اعلام میکند که صلح کشور را تضمینکرده (سطرهای ۲۲–۲۶) که به موجب آن او و پسرش کمبوجیه مشمول رحمت مردوخ شدهاند (سطرهای ۲۶–۳۰). او بازسازی معبد، که در دوران زمامداری نبونعید به فراموشی سپرده شده بود و اجازهاش به تبعیدشدگان مبنی بر بازگشت به میهنشان را توصیف میکند (سطرهای ۳۰–۳۶). در پایان، پادشاه بازسازی دفاع شهر بابل را توصیف کرده (سطرهای ۳۶–۴۳) و گزارش میکند که به هنگام بازسازی، کتیبهای از آشوربانیپال را دید. (سطرهای ۴۳–۴۵)[۱۸]
پس از کشف استوانه و انتقال آن به موزهٔ بریتانیا، در سال ۱۸۸۰ میلادی تئوفیلوس پینچز نخستین نسخهبرداری از متن را انجام داد و دریافت این استوانه متعلق به کوروش هخامنشی است و بخشی هم از زبان خود اوست و مربوط به فتح بابل است. سپس هنری راولینسون براساس این نسخهبرداری، در همان سال برای اولین بار متن استوانهٔ کوروش را به زبان انگلیسی ترجمه کرد و در نشریهٔ انجمن سلطنت آسیایی منتشر کرد.[۱۹] ابرهارد شرادر نیز در سال ۱۸۹۰ میلادی ترجمهای از این استوانه را انجام داد. در اوایل سدهٔ بیستم میلادی، فرانتس هاینریش وایسباخ حرفنویسی و ترجمهٔ آن را در سال ۱۹۱۱ میلادی، بههمراه دیگر نوشتههای شاهان هخامنشی بهچاپ رسانید. پس از وی نیز کسان دیگری همچون لئو اوپنهایم، ویلهلم آیلرز و هانشپتر شاودیگ به ترجمهٔ این استوانه دست یازیدند.[۲۰]
در سال ۱۹۷۵ میلادی، پاول ریچارد-برگر، استاد پیشین دانشگاه مونستر نخستین کسی بود که سطر ۳۶ گلنوشته را خواند زیرا که تا آن زمان بهدلیل آسیبدیدگی متن خوانده نشده بود. پژوهشهای وی نشان داده بود که قطعهٔ گلنوشتهای استوانهای موجود در دانشگاه ییل، که پیشتر گمان برده میشد متعلق به نبونعید باشد، بخشی از استوانهٔ کوروش است. او متن استوانه را با توجه به قطعهٔ جدید، حرفنویسی و ترجمه کرد و پیشنهادهایی برای بازسازی برخی از افتادگیها بهزبان آلمانی منتشر کرد.[۲۱]
آخرین ترجمهها از استوانهٔ کوروش را میکالووسکی و ایروینگ فینکل انجام دادهاند.[۲۲]
در ایران این منشور برای نخستینبار توسط عبدالمجید ارفعی، استاد فرهنگ و زبانهای خاور نزدیک باستان، به فارسی ترجمه شد و بهتازگی نیز شاهرخ رزمجو ترجمهٔ نوینی از آن را براساس یافتههای تازه منتشر کرده است.
شکل حروف میخی که متن استوانه با آن نوشته شده است یادآور شکلهای همروزگار بابلی نو در کاربرد رایج آن بود، نه همانند نشانههای زینتی، و کهن که پارهای از پادشاهان بابلی نو در نوشتن کتیبهها استفاده میکردند. زبان متن گونهای از گویش بابلی اکدی است که به آن «بابلی معیار» گفته میشد و در آشور و بابل زبان ادبیات، علم و دانش، تحصیل و همچنین زبان کتیبههای سلطنتی بودهاست. در مقایسه با زبان نامههای همروزگار، یعنی زبانی که مردم به وسیلهٔ آن با یکدیگر ارتباط برقرار میکردند، دارای واژگان فاخر، صورتهای دستوری رسمی و متکلف و کاربردهای کهن است.[۲۳]
متن استوانه کاملاً بهشیوهٔ نگارش بابلی است و براساس سنت نوشتاری بابل بهنگارش درآمدهاست. شیوهٔ جملهبندیهای آن یادآور متنهای پیشین مربوط به دورهٔ بابل نو است؛ بنابراین، نویسندهٔ متن بهخوبی با متنهای ادبی و تاریخی پیش از خود آشنایی داشتهاست.[۲۴]
پیام اصلی فاتح که خود را به عنوان بازگردانندهٔ نظم توصیف میکند، یک مضمون سلطنتی قابل احترام است. عناصر این توصیف، از جملهٔ زماندار آغازین که زمینه را آماده میکند تا دعای پایانی، به یک سنّت تثبیتشدهٔ کهن تعلق دارد. چنین زبان فاخری آراسته به این صورتهای آشنا، برای خواننده یا شنوندهٔ باستانی تازگی نداشته است، حتی جایی که بینندهٔ امروزی نوعی تغییر تاریخی را تشخیص میدهد.[۲۵]
متن گلنوشته بهطور مشخص از دو بخش اصلی تشکیل شدهاست:
متن با پیشگفتاری آغاز میشود که سطرهای نخست آن از میان رفتهاست. احتمالاً این پیشگفتار براساس الگوهای بابلی نوشته شده بود. متن بهصورت یک بیانیه تنظیم شدهاست و در آن تلاش نویسندگان بر این بوده تا هر جمله در یک سطر بیان شود و در پایان هر سطر، جمله بهپایان برسد. تنظیمکنندگان متن تا حد امکان در این کار موفق بودهاند اما در چند مورد بهدلیل نوع جملهبندی، جمله در پایان سطر تمام نشدهاست.[۲۶]
موضوع گلنوشته در سطرها بهاین ترتیب است:[۲۷]
نویسندهٔ کتاب اشعیا (۴۰–۵۴) از افکار پارسیها بهرهمند گشتهاست؛ چنانکه آیات اشعیا (چهل و یک:۲–۳; چهل و دو:۱–۷; ۴۳:۱۴ و ۴۴:۲۸ و چهل و پنج:۱–۵, ۱۳–۱۴; چهل و هشت:۱۴–۱۵) با محتوای استوانهٔ کوروش موازی است؛ بنابراین، هردوی آنها از یک منبع مشترک استفاده کردهاند که بایستی تبلیغات پارسیها برای معرفی کوروش بزرگ بهعنوان برگزیدهٔ مردوک برای بابلیها و یهوه برای یهودیان بوده باشد.[۲۸]
متن استوانهٔ کوروش اصلاح شرایط موجود را توصیف میکند و بابل در کانون توجه آن قرار دارد، اما هنگامی که بابل در محدودهٔ یک شاهنشاهی قرار گرفت که همهٔ قاره را دربرداشت، بسیاری از چیزها از جمله کتیبههای سلطنتی بابلی ناگزیر تغییر کردند. دو کتیبهٔ کوتاه دیگر متعلق به کوروش در مکانهایی در جنوب بابل به دست آمده است که هر دو بر روی خشتهای به کار رفته در پروژههای ساختمانی سلطنتی، مُهر شدهاند. در یکی از آنها که در اور به دست آمده است، همچون متن استوانه و با اصطلاحاتی همانند آن، کوروش به عنوان یک فاتح خارجی مهربان توصیف شده است؛ در این کتیبه او «شاه انشان» خوانده شده است و همچنین در آن آمده است که خدایان به او فرمانروایی بر همهٔ سرزمینها را دادهاند و او در «آن سرزمین» (بابل) صلح برقرار کرده است. در کتیبهٔ دیگری که در اوروک به دست آمده است او فقط به عنوان شاهی قدرتمند و دوستدار پرستشگاه اسگیلَ (پرستشگاه مردوک) و پرستشگاه اِزیدا (پرستشگاه نبو) توصیف شده است که این ویژگیها ممکن است در مورد هر فرمانروای بابلی دیگری گفته شده باشد.[۲۹]
هیچ سند قابل مقایسهٔ دیگری از جانشینان ایرانی کوروش، در بابل به دست نیامده است. تا آنجا که آشکار است، آنها بازسازی پرستشگاهها و کاخها را به شیوههای مرسوم بابلی حمایت نمیکردند و برای آنها مراسم یادبود برگزار نمیکردند. از دورهٔ فرمانروایی داریوش یکم به بعد کتیبههای شاهان هخامنشی در کاخهای تخت جمشید و شوش و بر روی صخرهٔ بیستون در غرب ایران و در جاهای دیگر معمولاً در کنار نسخههای ایلامی و فارسی باستان، نسخههایی به زبان بابلی نیز داشتند. چند قطعه از این کتیبههای سه زبانه در مجموعهٔ کاخی در بابل پیدا شده است.[۳۰]
این کتیبههای بعدی هخامنشی در ساختار و محتوا با کتیبههای سلطنتی کهنتر میانرودان و با متن استوانهٔ کوروش بسیار تفاوت داشتند. هدف آنها تضمین تداوم میانرودان نبود. با وجود این، در طولانیترین و مفصلترین آنها، یعنی کتیبهٔ بزرگ داریوش یکم در بیستون، نسخهٔ بابلی به شکلی که برای مخاطبان بابلی خاصی مناسب بود، در بعضی جاها با نسخههای ایلامی و فارسی باستان تفاوت دارد. در حقیقت، در نسخهٔ بابلی از قطعهای از این متن بر روی یک بنای سنگی خراب شده در خود بابل، خدایی که داریوش را برگزیده و هدایت و حمایت کرده و در نسخهٔ اصلی بیستون اهورهمزدا نام دارد، در نسخهٔ بابلی بعل خوانده شده است تا خواننده یا شنوندهٔ بابلی تصور کند منظور از آن مردوک است، یعنی مردوک که کوروش را هدایت کرده است داریوش را نیز هدایت کرده است.[۳۱]
سنّتی که استوانهٔ کوروش به آن تعلق داشت کاملاً فراموش نشده بود. پس از آن که جانشینان سلوکی اسکندر مقدونی بر بابل سلطه یافتند، آنتیوخوس یکم کتیبهای بر روی استوانهٔ گلی بشکهمانند مشابهی بهجای گذاشت. این استوانه مانند نمونههای بابلی کهنتر در دو ستون موازی قرار داده شده بود و با نشانههای باستانی نوشته شده بود. این استوانه به یادبود اِزیدا، پرستشگاه نبو در بورسیپا نزدیک بابل بودهاست. همانند استوانهٔ کوروش در این استوانه هم برای شاه و پسرش (اما برخلاف استوانهٔ کوروش برای همسرش نیز) طلب رحمت شده است. استوانهٔ آنتیوخوس آخرین نمونهٔ شناختهشدهٔ این نوع سند است.[۳۲]
از طرف بسیاری این سند به عنوان نخستین منشور حقوق بشر شناخته میشود[۳۳][۳۴][۳۵][۳۶] در سال ۱۹۷۱ میلادی، سازمان ملل آن را به شش زبان رسمی سازمان منتشر کرد و بدلی از این منشور در مقر سازمان ملل متحد در شهر نیویورک نگهداری میشود.[۳۷] موزه بریتانیا این سند را نخستین بیانیه حقوق بشر میخواند[۳۸]و همینطور بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد، در جریان سفر به تهران، رسماً از استوانه کورش به عنوان نخستین بیانیه حقوق بشر یاد کرد و آن را مایه افتخار ایرانیان دانست.[۳۹]
اطلاق عنوان «نخستین منشور حقوق بشر» توسط برخی دیگر مورد اعتراض قرار گرفتهاست و نامگذاری این استوانه را به این نام به حکومت پهلوی نسبت میدهند. پروفسور امیلی کورت از محققان تاریخ خاورمیانه به وجود «دروغهای بزرگی» در این منشور که کوروش برای توجیه فتح بابل به کار برده، اشاره میکند.[۴۰] کاوه فرخ معتقد است که کورت اولین شخصی است که چنین ادعایی را علیرغم نظر دیگر متخصصان صرفاً بر اساس نظر شخصی مطرح کرده و تا کنون هیچ سندی برای اثبات فرضیه خود ارایه ندادهاست.[۴۱]
در بارهٔ فرمان کوروش مبنی بر آزادی یهودیان، اشارههایی در بابهای گوناگون عزرا و اشعیا در کتاب تورات (عهد عتیق) در دست است: «خداوند روح کوروش پادشاه فارس را برانگیخت تا در تمامی ممالک خود فرمانی صادر کند و بنویسد کوروش پادشاه فارس چنین میفرماید که یهوه خدای آسمان مرا چنین امر فرمودهاست که خانهای برای او که در اورشلیم که در یهودا است، بنا نمایم. پس همگی برخاسته و روان شدند تا خانه خداوند را بنا نمایند. و کوروش پادشاه، ظروف خانه خداوند را که نبوکدنصر (بختالنصر) آنها را از اورشلیم آورده و در خانه خود گذاشته بود، بیرون آورد و به رئیس یهودیان سپرد».
ورود کوروش «بدون جنگ و پیکار» به شهر بابل، در یک سالنامهٔ بابلی که به رویدادنامه نبونید مشهور است، تأیید شدهاست: «در روز شانزدهم ماه تشریتو (۱۲ مهر ۱۱۶۰ پیش از ایرانی (هجری خورشیدی)/ ۱۱ اکتبر ۵۳۹ پیش از میلاد) «گَئوبَروَه» فرماندار گوتیوم همراه با سپاه کوروش بدون جنگ و پیکار به بابل اندر آمد».
در این لوح استوانهای، کوروش پس از معرفی خود و دودمانش و شرح مختصر فتح بابل، میگوید که تمام دستاوردهایش را با کمک و رضایت مردوک خدای بابلی به انجام رساندهاست. وی سپس بیان میکند که چگونه آرامش و صلح را برای مردم بابل و سومر و دیگر کشورها به ارمغان آورده، و پیکر خدایانی که نبونید از نیایشگاههای مختلف برداشته و در بابل گردآوری کرده بوده را به نیایشگاههای اصلی آنها برگرداندهاست. پس از آن، کوروش بزرگ میگوید که چگونه نیایشگاههای ویرانشده را از نو ساخته و مردمی را که اسیر پادشاههای بابل بودند به میهنشان برگرداندهاست. در این نوشته اشارهٔ مستقیمی به آزادی قوم یهود از اسارت بابلیان نشده، اما با مطالعه و پژوهش منابع تاریخی مشخص شدهاست که آزادی یهودیان بخشی از سیاست کوروش پس از فتح بابل بودهاست.[۴۲][۴۳][۴۴][۴۵]
در جریان جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران، منشور کوروش به رغم مخالفت دولت وقت بریتانیا برای چند روز به ایران آورده شد و در موزه شهیاد آریامهر به نمایش در آمد.[۴۶] پادشاه ایران، از استوانه کورش به عنوان نخستین منشور حقوق بشر جهان یاد کردهاست. برای بار دوم منشور حقوق بشر کوروش برای نمایش به مدت ۴ ماه در روز جمعه ۱۰ سپتامبر ۲۰۱۰ ساعت ۴:۲۵ دقیقه صبح تحت تدابیر امنیتی از بریتانیا وارد تهران شد. به همراه این منشور ویترین نمایش آن نیز آوردهشد. مذاکرات برای انتقال این اثر تاریخی از ۵ سال پیش آغار شدهبود که نهایتاً ۲ سال قبل موزهٔ بریتانیا با انتقال آن به ایران موافقت کرد.[۴۷][۴۸][۴۹] در روز شنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۹ مراسم رونمایی از منشور با حضور و سخنرانی محمود احمدینژاد و اسفندیار رحیم مشایی برگزار شد. طی این مراسم احمدی نژاد چفیهی خود را بر گردن ۲ نفر که بهعنوان نماد یک سرباز هخامنشی و کاوه آهنگر در مراسم حضور داشتند و سپس یک جوان بسیجی انداخت.[۵۰] در این مراسم نیل مک گرگور رئیس موزهٔ بریتانیا در سخنرانی خود که پیرامون تاریخچهٔ منشور کوروش بود، حکومت کوروش را «بزرگترین امپراطوری جهان» و فتح بابل و منشور کوروش را «پیروزی امپراطوری هخامنشی» و «فرازی از تاریخ یهودیان» توصیف کرد و این منشور را یک «میراث همگانی و متعلق به همهٔ انسانها» دانست.[۵۱] این منشور در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۳۹۰ به موزه بریتانیا برگردانده شد.
نماد استوانه کورش در جشنهای ۲۵۰۰ ساله
منشور حقوق بشر کوروش کبیر در «بخش ایران باستان» موزه بریتانیا نگهداری میشود.